دربارة واژگان ورزش نوین در زبان فارسی
با یاد دکتر حسین بنایی
اشاره
یک رویداد، برگزاری بیست و پنجمین دورة بازیهای المپیک تابستانی (1) و دو اشاره از دواستاد در مجلة ایرانشناسی موجب تحریر این مقاله شد.
مقاله در حقیقت تأیید نظر استادان صاحب نظر دکتر احسان یارشارطر (2) و دکتر جلالمتینی (3) ست در مورد زیادهرویها و کج سلیقگیهایی که از آغاز قرن حاضر میلادی در باب زبان فارسی باب شده و صلاحاندیشان ناصالحی را به تشکیل مجمع و انجمن واداشته که فرهنگهای رنگارنگ و دستورهای جوارجور حاصل کار آنان است.
نویسندة این مقاله نه زبان شناس است و نه در حیطة زبان فارسی صاحب ادعایی. کار اصلی او روزنامهنگاری بوده است به بطور اعم و روزنامه نگاری ورزشی بطور اخص. از این رو این مقاله در حقیقت یک بازنگری به زبان فارسی در عرصة ورزش است و گزارشی کوتاه - و ای بسا بسیار ناقص - از وضع واژگان ورزش نوین در زبان فارسی.
فقدان منابع مورد نیاز بطور کامل برای تحریر مقالات علمی تاریخ ورزش در ایران که مشکل بزرگ محققان داخل و خارج است ناگزیر این مقاله را دچار کمبودهایی ساخته که امید میرود کوشندگان دیگر کم و کاستیهای آن را برطرف سازند و به این نوشته همچنان که اشاره شد بهچشم یک گزارش ساده از قلم یک روزنامه نگار بنگرند.
واژة ورزش
واژة «ورزش» در فرهنگهای فارسی تا پیش از آنندراج در معانی کسب، زرع و کشت، شغل، عمل و حرفه بکار گرفته میشده است تنها در آنندراج ذیل لغت «ورزشخانه» آمده است: «جای کشتی گرفتن و ورزش نمودن کشتی گیران» (4) که قصد مؤلف ظاهراً از واژه ورزش لغتی مرادف با تمرین و ممارست است. ناظم الاطباء در آخرین معنی ای که از ورزش به دست داده آن را «ریاضت و اعمال مخصوصه که برای قوّت اعمال بدنی همه روزه بجای میآورند» (5)تعریف کرده است. علامة دهخدا در لغت نامه «ورزش» را در معنای تمرین و مشق بکار برده و تنها در ذیل کلمة «ورزشگاه» از ورزش بعنوان یک کار مشخص نام برده و نوشته است: «ورزشگاه (اِمرکب) محلی که به ورزش اختصاص یافته. جایی مخصوص ورزش کردن، ورزشگه، ورزشخانه، زورخانه، گود». (6)
دکتر محمد معین اولین فرهنگ نویسیست که نخست در ذیل برهان قاطع (7) تعریف «ورزش» را داده و «آن را حرکت دادن اعضای بدن برای ایجاد قدرت» دانسته است و سپس درفرهنگ فارسی خود معنای تازة این واژه را همراه با معادل فرانسوی آن sport عرضه کردهاست. (8)
در یک منظومة معروف در زورخانهها و مورد استفاده مرشدان زورخانه به نام گل گشتی از میرنجات اصفهانی، سروده شده در حدود سالهای 1080 هـ. ق.، که به دلیل نامعلومی دکتر معین آن را «گل گشتی توبا» خوانده است، (9) ما پنج بار به کلمة «ورزش» در معنای تمرین بدنی و نیز در معنای ممارست و تمرین برمی خوریم (10) و نیز چهار بار کلمة «ورزشخانه» و «خانة ورزش» در معنای محل تمرین کشتی و حرکات زورخانهای مورد استفاده قرار گرفته است(11).
نکته اینجاست که نه علامه دهخدا و نه دکتر معین از این مثنوی عامیانه و بسیار غنی از جهت مطالعات فنون کشتی و ورزشهای زورخانهای استفادة چندانی نکردهاند و حال آن که این مثنوی بسال 1312 خورشیدی از روی دفاتر یادداشت ادیبالممالک فراهانی طی سه شمارة متوالی 3، 4، و 5 مجلة ارمغان در تهران به چاپ رسیده است.(12)
با اینهمه کلمة «ورزش» در معنای عام آن که معادل sport فرانسه و انگلیسی است واژهای متأخر است و در حقیقت از زمانی که انواع ورزشهای نوین در ایران پا به عرصة وجود نهاده مورد استفادة عام قرار گرفته است و نیز واژه ورزش بهنگام تصویب «قانون ورزش اجباری درمدارس» در 16 شهریور ماه 1306 خ وارد قاموس واژگان دولتی ایران شده است.(13)
اما پیش از این «ورزش» در زبان فارسی با واژة «ریاضت» عربی شناخته میشده و در یکی از قدیمیترین متون نثر فارسی بنام هدایهٌ المتعلمین فیالطب، مؤلف این کتاب پزشکی معتبر درفصلی تحت عنوان «فی الریاضهٌ» ورزش را این گونه تعریف میکند.
ریاضت آن گاه بود که مردم خویشتن رنجه کند و چون مانده خواهد گشتن، اندرساعت آن رنج بجای مانَد. فاما اگر بیش بود از این مقدار یا کم بود، از شمار ریاضت نبود. و این حرکت که ورا ریاضت خوانند، تنها بود بییار، چون راه رفتن بشتاب و دویدن و سنگ برگرفتن و کمان کشیدن و گوی زدن و تیرانداختن و طبطاب، اعنی پهنه باختن، و شمشیر باختن و آنچه بدین ماند. باز آنچه با یار بود چون کُستی گرفتن و سکندر زدن و کَنده جَستن و فارح خوردن. و این، آن بود که دو تنپشت با پشت بنهند و بغلهاء دست یک به دیگر اندر آرند، و چون حمال گاه این مر آن را بردارد، و گاه آن مر این را برگیرد. همچنین میکنند. گاه آن بر پشت این بود ستان، و گاه این بر پشت آن بود ستان. و بود که این هر دو تن مر یک دیگر را کنار گیرند، و گاه این مر آن را از زمی برگیرد، و گاه آن مر این را چنان که ترکانکنند. و این بازیها که کودکان کنند اینهمه متقدمان نهادهاند تا بکار دارند مردمان تا تنهای ایشان درست باشد بدین ریاضات. (14)
تا جایی که نویسندة این سطور آگاهی دارد هدایهٌ المتعلمین فیالطب تنها کتاب کهنیست کهمجموعة ورزشهای مختلف را تحت عنوان «ریاضت» قرار داده و تعریف کرده است چه در دیگر متون فارسی هریک از این ورزشها بعنوان یک واحد مستقل مورد اشاره قرار گرفتهاند و درشرح و تعریف آنها توجهی به تعریف ورزش نشده است. در قابوسنامه آداب چوگان زدن و نخجیر کردن هر کـدام فصلی دارد (15) و در کتاب سودمند فتوتنامة سلطانی، فصل سیم باب ششم در شرح اهل زور، و تمام باب هفتم در بیان اهل قبضه و حالات ایشان که کلاً شرح انواع ورزشهای زمان و نمایشهای پهلوانیست، نه لغت «ریاضت» مورد استفادة مؤلف قرار گرفته است و نه واژة «ورزش». (16) اما واژة «ریاضت» در زبان عربی امروز، درست در معنای ورزش بکار میرود. المنجد در تعریف عربی «الریاضهٌ» درست مانند فرهنگ معین جملة «بکارانداختن عضلات بدن را برای تقویت آنها» بکار برده است.(17) و در المنهل که فرهنگ فرانسه به عربیست این لغت معادل ورزش فارسی و sport فرنگی آمده است.(18)
ملک الشعراء بهار نیز شاید اولین شاعر معتبریست که بمناسبت افتتاح بنای جدید ورزشگاه امجدیه در قطعهای تحت عنوان «ورزندگی مایة زندگیست» که ظاهراً تاریخ سرودن آن باید 1319 یا 1318 باشد، کلمة ورزش را در معنای عام تمرین بدنی سه بار طی ده بیت تکرار کرده است.(19)
این درآمد از آن جهت ضرورت داشت که به تازگی و باصطلاح نوپایی واژة «ورزش» در معنای امروزی آن در زبان فارسی آشنا شویم بی آن که بخواهیم وارد بحث بسیار مفصل و پیچیده تعاریف علمی و مابهالنزاع ورزش، تربیت بدنی، ورزش مسابقهای، تفریحات سالم، پیشاهنگی و جز آن در نزد اهل اصطلاح بشویم و اختلاف نظرهای صاحبنظران اروپایی و امریکایی را که مستقیماً بر تعبیرات و تفسیرات ما ایرانیان اثر گذاشته، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. پس ناگزیر به خلاصة آنچه گفتیم میپردازیم:
¨ ¨ ورزش نوین امریست متأخر و عمر آن در ایران، به زحمت به صد سال میرسد.
¨ ¨ برای این پدیدة اجتماعی تعاریف متفاوتی در دست است که در این مقدمه مجال پرداختن به آنها نیست.
¨ ¨ ورزش نوین به صورت مجرد «ورزش» در ایران مورد استعمال قرار گرفته و در مقابل آن بهدلیل نامعلومی اصطلاح درست «ورزش قدیم» یا «ورزش سنتی» به یک نوع ترجمة ناقص یعنی«ورزش باستانی» مبدل شده است که ظاهراً دریافت واضعان از معادل اروپایی les sports anciens در برابر les sports modernes و یا les sports modernes در مقابل la gymnastique antique بوده است.
ورزش نوین در ایران
ورود ورزش نوین در صحنة فرهنگ و آموزش ایران طبعاً ملازم است با ورود واژگانی که در این ورزشها مورد استفاده قرار میگیرد. وضع زبان فارسی در مقابل این واژگان از چند جهت قابل توجه است:
1- صورت قبول و پذیرش لغات به سبب تنوع ورزشها از یک سو و فراوانی واژگان و مصطلحات از دیگر سو و نیز اصل خارجی لغت از سوی سوم ما را با مجموعهای از واژگان ورزشی مواجه میسازد که لااقل نمونة خوبی برای قیاس و سنجش واژهسازی و قابلیتهای زبان فارسی در برابر تهاجم واژگان خارجی و جذب و هضم آنهاست.
2- ورزش به دلیل مقبولیت عام و توجه تودة مردم میدان عمل مسئلهایست که میتواند مورد استفادة زبانشناسان و قاعدهنویسان وضع واژه قرار گیرد زیرا چنان که خواهد آمد هیچ کدام ازکوششهای واژهسازی تصنعی برای ورزش تأثیری در قبول عام نداشته است و مردم گاه یک واژه سبک تلفظ فرنگی را بر یک ترکیب حتی با سابقة فارسی ترجیح دادهاند (بوکس در مقابل مشتزنی) و گاه بالعکس یک واژة کوتاه فرنگی را که در آغاز به زبان ما آمده با یک ترکیب تازهساز و بی سابقة فارسی عوض کردهاند (وزنهبرداری در مقابل هالتر).
3- ورزشهایی که سابقة سنتی در ایران داشتهاند مانند: کشتی، شنا، تیراندازی، و سوارکاری، در زمان مورد نظر ما یعنی حدود صد سال اخیر ناگزیر از قبول مقررات بینالمللی و مصطلحات خاص خود بودهاند.
4- ورزشهایی که سابقة سنتی نداشتهاند و همراه با تجدد فرهنگی به عرصة فرهنگ و تربیت ایران گام نهادهاند مانند: ژیمناستیک، دو و میدانی، دوچرخه سواری، فوتبال، بسکتبال، والیبال، و جز آن که البته تعداد آنها بمراتب بیش از ورزشهای سنتیست.
اما باید دید که برای هر کدام از این ورزشها تا چه اندازه واژة فارسی وجود داشته، تا چه اندازه واژة فارسی ساخته شده، سازندگان این واژهها چه سازمانها و با چه کسانی بودهاند؟ تا چه حد اصل اصطلاح اروپایی آن اعم از انگلیسی، فرانسه و غیره علناً در زبان فارسی قبول شده است؟ و بالاخره چه مقدار از این واژهها بصورتهای مرکب از قبیل فرانسه - فارسی (پیستِ دو)، انگلیسی - فارسی (تایم اوت گرفتن)، عربی - انگلیسی (محوطة پنالتی)، فارسی - عربی (پرش ارتفاع) و حتی عربی - عربی (خط دفاع) در زبان ورزش امروز جا گرفته است؟
به نظر میرسد که برای سهولت مراجعه بهتر آن باشد که چند ورزش را بعنوان نمونة کار اینگزارش انتخاب کنیم و واژگان برابر نهادة فارسی یا دیگر انواع آن را برشماریم و در پایان اشارهای داشته باشیم به عواملی که باعث استقرار این واژگان در زبان فارسی شدهاند و کسانی که در این راه حقی بر زبان ورزش نوین ایران داشته و دارند.
الف - کشتی
کشتی از قدیمیترین انواع ورزش در جهان است و در ایران نیز مانند همه تمدنهای قدیم این ورزش مورد توجه بوده است. در متون فارسی اشاره به کشتی و فنون آن بسیار است. درهدایهٌالمتعلمین فی الطب از «کُنده کشی» و «فتح پا» به اصطلاح امروز یاد شده است (20). فردوسی در شاهنامه به کرات در هنگام وصف نبرد دو پهلوان از زورآزمایی تن به تن و کشتیگرفتن آنان سخن گفته که در یکی از آنها از یکی از بندها یا فنون کشتی نیز یاد کرده است. (21) به نوشتة حبیب الله بلور اصطلاح «بند» به جای «فن» نخستین بار در شاهنامه بکار رفتهاست.(22) سعدی نیز در گلستان به سیصد و شصت بند فاخر اشاره دارد بدون آن که نامی ازفنون مختلف برده باشد.(23) حسین واعظ کاشفی در فتوتنامه سلطانی از دو نوع کشتی بهنامهای «قبض» و «اضطرار» یاد میکند که اولی خاص خراسان و عراق بوده که آن را شهریوار نیز میگفتهاند و دومی ویژة گیلان و شیروان (ظ: شروان) و بعضی از آذربایجان، که آن را دیلموار هم مینامیدهاند. (24) و سپس مادر فنون کشتی را پشت دست گرفتن میداند که «پشتدست به جایها برسد هم به سر و هم به پای و هم به میان».(25) در مثنوی میرنجات قمی از چهل و دو فن کشتی نام برده شده.(26) و در طوماری که از یک نقالی احتمالاً متعلق به دورة صفوی به نام «طومار افسانه پریای ولی» بر جای مانده است از چهل فن نام برده شده. ولی طومار اشاره دارد به سیصد و شصت فن برجای مانده از پهلوان پوریای ولی، که با سیصد وشصت بند سعدی مطابقت دارد. منتهی نویسندة طومار متذکر شده است که چون شمارة سیصدو شصت بند موجب اطالة کلام میشود یک صد و بیست فن را برای بازگویی برگزیده در حالیکه فقط نام چهل فن را برشمرده است، او در عین حال تأکید میکند که «الحال در میان کشتیگیران بیش از پنجاه و پنج فن مجری نیست».(27) پرتو بیضائی از 99 فن یاد میکند (28)، وناصر مفخم در لغت نامة ورزشی 259 فن را ذکر مینماید.(29) غلامرضا انصافپور از 379 فن و اصطلاح کشتی سخن گفته (30)، و حبیبالله بلور در یک طبقهبندی مغشوش ولی نسبتاً مفصل 548 فن را آورده است.(31)
در مورد کشتی، لازم به تذکر است که این فنون، بعلت داشتن نام ایرانی و یا نامهای محلی ایرانی از اتخاذ معادلهای اروپایی در امان مانده است. با اینهمه ذکر نکتهای در مورد این ورزش بیفایده نیست، و آن این که پس از ورود ورزش نوین به ایران، کشتی اروپایی نیز متداول شد. در اولین سالهای ورود این ورزش، نام مصطلح کشتی اروپایی یعنی Grèco-Romaine به همین صورت وبه املای فارسی در مطبوعات آن زمان منعکس شده است: «کشتی گرِک و رومن». (32) در سالبعد این اصطلاح به فارسی ترجمه شده و قهرمانان این کشتی با عنوان «کشتی یونانی و رومی» معرفی گردیدهاند.(33) در همین سال یک نوع کشتی نزدیک به کشتی سنّتی که با قوانین تازه وارد میدان شده، نام «کشتی آزاد» به خود گرفته است. سه سال بعد که وضع نامگذاری برایکشتی روشنتر میشود به «کشتی اروپایی» اصطلاح «کشتی فرنگی» اطلاق میگردد و «کشتیفرنگی» رسماً در مقابل Grèco-Romaine یا «کشتی یونانی و رومی» در زبان ورزش نوینشناخته میشود همچنان که «کشتی آزاد» که معادل lutte libre فرانسه و free style wrestling انگلیسیست مرسوم میگردد و «کشتی سنتی» با اصطلاح «کشتی باستانی» از دو نوع دیگر مجزا میشود.
در همین جهت است که اصطلاح «فرنگی کار» به کشتیگیران فرنگی اطلاق میشود و نیز برخی از مصطلحات کشتی فرنگی یا بصورت مرکب - خیمة سالتو، سالتو یک دست - و یا بصورت بسیط - نلسون، سوپلس - بکار گرفته شده است و حتی گاه فنون کشتیهای دیگری مانند جودو و با اصطلاح تازهساز فارسی در زبان ورزش نوین ایران وارد گردیده است - «کندة ژاپونی یک پا روکار» - (35). از آنجا که کشتی سنتی ایران در گود زورخانه یا در روی زمین پوشیده از کاه در فضای آزاد صورت میگرفته است، مصطلحات ابزارها و وسایل آن و نیز سمت افراد سازمان دهندة این ورزش مستقیماً از زبانهای اروپایی اخذ و به فارسی برگردانده شدهاست و یا به همان صورت فرنگی به فارسی نوشته و تلفظ میشود:
فارسی فرانسه انگلیسی
امتیاز points points
تشک tapis mat
داور وسط arbitre referee
داور کنار juge judge
ژوری jury jury
ضربة فنی fall,touch,pin tomber
گارد garde garde
در پایان مبحث واژگان کشتی بجاست یادآوری کنیم که مصطلحات این ورزش در زبانفارسی بار سنگین و جامعی از مصطلحات عامه را با خود دارد و در بسیاری از فنون این کشتی یا نام واضعان این فن - «کُندة پنیرتپان» یا اجرای فن که صورتی شبیه به ابزارهای کار دارد: «مقراضک»، «مشک سقا» آمده است، و البته یک مطالعة مردمشناسی در این مصطلحات خالی از لطف نیست.
ب - فوتبال
این ورزش انگلوساکسونی که امروز از پردرآمدترین و پرتماشاگرترین ورزشهاست و با فوتبال متداول در امریکا کاملاً تفاوت دارد، از طریق مدارس امریکایی و انگلیسی و کارکنان خارجی شرکت نفت ایران و انگلیس به ایران وارد شده و سپس در اوایل دوران پهلویها بصورت جدی مورد توجه قرار گرفته و با تشکیل مدارس جدید و بوجود آمدن تیمهای فوتبال جای خود را درنزد مردم بسرعت باز کرده است. این ورزش که یک ورزش کاملاً انگلیسیست در آغاز با تمام مصطلحات انگلیسی در زبان فارسی وارد شده است: گل، بک، هافبک، سنتر هافبک، فوروارد، سنتر فوروارد، رِفری، هَند، پنالتی، کُرنر، آفساید، اوت. اینها، همه به همین صورت فارسی نوشته میشده و تلفظ میگردیده است.
فرهنگستان ایران در زمان رضاشاه پهلوی در کنار واژهسازی برای برخی از واژگان فنی و علمی روزگار خود دست به یک طبعآزمایی لغوی در زمینة ورزشی نیز زده است و کوشیده تا معادلهای فارسی برای اصطلاحات فوتبال بیابد. حاصل این کار لغاتیست که در زیر میخوانید و شاید تبسمی هم بر لب شما بیاورد.
«واژههای فوتبال: هالبان goal keeper، پیشرو forward، پشتیبان back، نگهبان half back، پیشرو مرکز center forward، پیشرو دست راستright wing forward، پیشرو دست چپ left wing forward، پیشرو راستright forward، پیشرو چپ left forward، نگهبان مرکز centerhalf back، نگهبان راست نگهبان چپ left half back، پشتیبان راست right back، پشتیبانچپ left back، هال goal post، هال کرد goal. ("هال" میلههایی را که برای چوگان بازی در دوسر میدان سازند) و نویسندگان معتبر همیشه آن را بجای «دروازه» بکار بردهاند و حتی «هالکرد» یعنی از «دروازه بیرون برد» استعمال نمودهاند چنان که اکنون هم میگویند «گل کرد». دو واژه هال بان و هالگاه نیز به قیاس فارسی ساخته شده است.
بیرون out، گوشه corner، تاوان penalty، سر head، رد pass، تاوانگاه penalty(Zone)، فوتبال football، زدن kick، خطا foul، کنار off-side، دست hand، هالگاه goal area، داور referee، دسته team.»(36)
چنان که میدانیم این واژگان در زبان ورزش نوین ایران هرگز جایی نیافت و در عوض همزمان با وضع این واژگان کسانی که عملاً بهنحوی دستاندرکار فوتبال بودند، کوشیدند تا بانوعی تلفیق و بهم آمیختن واژگان، مصطلحات خاص این ورزش را بسازند. برخی از این مصطلحات که با چند تغییر بکار برده میشود از این قرار است:
فارسی فرانسه انگلیسی
بغل چپ inter gauche left forward
بغل راست inter droit right forward
بک چپ arrière gauche left back
بک راست arrière driot right back
دروازه but goal
دروازهبان gardien de but goal keeper
سنترفوروارد، فوروارد وسط، فوروارد میانی avant centre center forward
سنتر هافبگ، هافبگ میانی center half back ariere central
گوش چپ left wing forward aillier gauche
گوش راست right wing forward aillier droit
مصطلحات فنی بازی از قبیل فول foul، اوت out، پنالتی penalty، «گل» goal در معنی به ثمر رسیدن حمله و گشایش دروازة حریف، آفساید (هافساید) off side همچنان از انگلیسی درفارسی مانده است و تنها در سالهای اخیر که تاکتیک بازی فوتبال تغییراتی پیدا کرده و بازیکنان بر اساس طرح مربی بصورتهای آرایشی متفاوت از قبیل (3-2-4-1 یا 3-3-4) وارد میدانمیشوند، اصطلاحات عامتری از جمله «خط دفاع»، «خط حمله»، «نوک حمله» و جز آن مورداستفاده است که بحث جزییتر دربارة آن در حوصلة این مقاله نیست.
نکتة آخری که باید در مورد فوتبال متذکر شد این است که در این ورزش مانند دیگر وزشهاییکه دروازهبان دارد - چوگان، واترپلو، هندبال - در زبان فارسی اصطلاح «گُلِر» ساخته و مصرفشده که تحقیق در چگونگی ساختمان زبانی این واژه از هر جهت شایان توجه است، زیرا آن را در فرهنگهای خارجی ندیدهایم و در فرهنگهای فارسی نیز فقط دکتر معین - آنهم لابد به قیاس تداول عام - آن را در معنای «دروازهبان» آورده و تذکر داده است که در معنی goal keeperانگلیسیست.(37)
پ - دو و میدانی
نام فارسی این ورزش برگردان مستقیم انگلیسی آن یعنی track and field است چه در فرانسهاین ورزش را L'athletisme میخوانند. دو و میدانی به مجموعه ورزشهایی گفته میشود که مرکب است از انواع دو و پرش و پرتاب و راهپیماییها و مسافات صحرانوردی.
برخورد زبان فارسی با این ورزش در خور توجه بسیار است چه در برخی از موارد زبان بهساختن ترکیبات بدیع و زیبای فارسی دست یافته (پرش سه گام، پرتاب نیزه، دهگانه)، دربرخی دیگر، ترکیب واژه فارسی و عربی است که طبعاً بصورت یک واحد غیرقابل فهم برای اعراب ساخته شده (پرش طول، پرش ارتفاع) - در مقابل دو اصطلاح عربی: القفز الطویل والقفز العالی - پارهای دیگر ترکیب فارسی و فرنگی واژه، کار ساختن معادل اصطلاح اروپایی را انجام داده است (پرتاب دیسک، چالة استارت) و در برخی از موارد نیز یک واژة مرکب چند ملیتی به دادِ زبان ورزش نوین رسیده است (چهار در صد مترِ امدادی). ذیلاً به چند نمونه از واژگان دو و میدانی و معادلهای فرانسه و انگلیسی آن اشاره میکنیم:
فارسی فرانسه انگلیسی
پرتاب چکش hammer throw lancement du marteau
پرتاب دیسک discus throw lancement du disque
پرتاب نیزه javelin throw lancement du javelot
پرتاب وزنه shot-put lancement du pois
پرش ارتفاع hight jump saut en hauteur
پرش با نیزه à la perch pole vault saut
پرش سه گام triple jump triple saut
پرش طول long jump saut en longueur
پنجگانه pentathlon pentathlon
چهار درصد (100x4)
متر امدادی 400 meters rely 4x100 metres relais
دهگانه decathlon decathlon
راهپیمایی walk march
سه هزار متر
با مانع 3000 meters steeple chase 3000 metres steeple
صحرانوردی cross contry cross
صد و ده متر
با مانع meters hurdles 110 meters haies 110
ماراتن marathon marathon
هفتگانه hepathlon hepathlon
ت - ژیمناستیک
این ورزش به همان اندازه که در تمدن غربی قدمت و اهمیت دارد در نزد ما ایرانیان نو و تازه شناخته است. اصل واژه یونانیست که به لاتین و از آنجا به تقریباً تمام زبانهای اروپایی با مختصر تغییر در صورت و تلفظ راه یافته است.
ژیمناستیک در فرهنگهای اروپایی معانی و تعاریف متعدد دارد. و در زمینههای تربیت، هنر، فلسفه، تربیت نظامی و ورزش دربارة آن مقالات و کتب متعدد نوشته شده است. (38)
ذکر این دقیقه خالی از فایده نیست که در یونان قدیم دستهای از مرتاضان هندو را gummnos sophos یعنی «برهنگان خردمند» مینامیدهاند و این واژه هنوز بصورت gymnosophiste درفرهنگهای فرانسوی با همان معنی مضبوط است. و جا دارد که صاحبنظران دربارة ارتباط واژه مرتاض که معنای خاص خود را در زبان فارسی دارد و نیز شیوة سخت تمرینات بدنی مرتاضان به منظور تزکیة نفس که بکلی از نوع ریاضت عارفانة ایرانی جداست و این واژه قدیم یونانی مطالعة دقیقتری بنمایند.
در هر حال تا آنجا که ما میدانیم واژه ژیمناستیک برای نخستین بار به همین صورت در زبان فارسی توسط محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در روزنامة خاطرات او بکار رفته است (39) تقریباً محرز است که مقصود اعتمادالسلطنه از ژیمناستیکِ شاگردان مدرسة دارالفنون، مجموعة عملیات صف و نظام است که در برنامة دارالفنون وجود داشته و در آن روزگار (1892 میلادی) همچنان که اشاره شد هنوز عملیات تمرینی نظامی مدارس را در اروپا نیز ژیمناستیک میخواندند، و برنامة دارالفنون که از برنامههای مدارس اروپایی اقتباس شده بود و بتوسط معلمان اروپایی تدریس میشده، طبعاً دارای بخشی در آموزش نظامی - اعم از سواره نظام، یاتوپخانه - بوده است که به آن ژیمناستیک گفته میشده.
ورزش ژیمناستیک از زمان ورود به ایران به همین نام خوانده میشده است در آغاز همة اسبابهای این ورزش مورد استفاده قرار نمیگرفته بطوری که در گزارش مسابقههای قهرمانی ایران در سال 1322 در رشتة ژیمناستیک فقط از سه ماده: پارالل، بارفیکس، و حرکات زمینی یاد شده است (40). در سالهای بعد مدتی نام این ورزش از «ژیمناستیک» به «ورزشهای با اسباب» تغییر داده شد ولی این تغییر نام چندی نپایید و اکنون ژیمناستیک به همین صورت در زبان فارسی بکار میرود و اسامی اسبابهای این ورزش بصورتهای واژه اصلی، واژة ترجمه شده و واژه مرکب مورد استفاده میباشد. چنین است صورت مصطلحات فنون آن که مخلوطی ازواژههای اصلی و واژههای جایگزین است. ذیلاً به نامهای اسبابهای این ورزش اشاره میکنیم:
فارسی فرانسه انگلیسی
بارفیکس horizantal bar barre fixe
پارالل barres parallèles parallel bars
پارالل بانوان barres asymetrique asymmetrical bars
پارالل ناهمسطح uneven bars
چوب موازنه balance beam poutre
حرکات زمینی floor exercises exercices au sol
حلقه rings anneaux
خرک longhorse cheval de voltige
vault = volting horse cheval de longueur
خرک حلقه side horse = pommeledhorse cheval d'arcon
ژیمناستیک gymnastics gymnastique
نکتة جالب در مصطلحات این ورزش آن که اسبابی که در فارسی «خرک» خوانده شده چه در فرانسه و چه در انگلیس و چه در ترجمة عربی به نام «اسب» (cheval / فرانسه، horse / انگلیسی، جواد / عربی) نامیده شده است. گمان من این است که فارسی زبانان یا به علت شباهت این اسباب به چهارپایهای که در کار نجاری برای تکیه دادن چوب جهت اره یا رنده کردن آن مورد استفاده واقع میشود، یا به سبب ارتفاع نسبتاً کمش که آن را به خر کوچک شبیه میسازد و یابه علت شباهت آن به خرپشتههای روی بام آن را خرک خواندهاند. دکتر معین ذیل کلمة «خرک» این واژه را خر کوچک، چهارپایهای چوبین که در ورزش آن را بکار میبرند و استخوان یا چوبیکه روی کاسة تار نصب کنند و سیمهای تار را از روی آن عبور دهند، معنی کرده است.(41)
ث - وزنه برداری
این ورزش با عنوان «هالتر» در ایران ظاهر شد.(42) فرانسویها دو اصطلاح poids et halter و l'halterophilie را برای این ورزش بکار میبرند. در حالی که در زبان انگلیسی واژة weightlifting که دقیقاً در معنای وزنهبرداریست، جهت این ورزش بکار گرفته میشود.
وزنه برداری در گذشته دارای سه حرکت بود و در حال حاضر دارای دو حرکت است، وحرکت «پرس» از این ورزش کنار گذاشته شده است. ولی تا هنگامی که وجود داشت، اینحرکت به همان نام انگلیسی در فرهنگ ورزشی ایران بکار برده میشد. معادل فارسی حرکات زیر در وزنهبرداری و حاصل جمع آنها عبارتند از:
فارسی فرانسه انگلیسی
پرس press developpè
یک ضرب snatch arrachè
دوضرب clean and jerk peule et jetè
مجموع total total
در وزنهبرداری مانند چند ورزش دیگر (بوکس - کشتی فرنگی و آزاد - جودو) داوطلبان براساس وزن بدن در گروههای مختلف رده بندی میشوند و افراد هم وزن با هم مسابقه میدهند. در واژگان ورزش نوین ایران، تنها وزنه برداریست که اوزان آن از ترجمه دقیق نامهای اروپایی میآید. در حالی که در ورزشهایی چون کشتی و بوکس با آن که اروپاییان وزنها را با نام میآورند، فارسی زبانان تنها به ترتیب وزن و شمارش آن از وزن اول تا دهم (برای کشتی) اکتفا مینمایند و گاه برای آن که مشکلی پیش نیاید در مقابل هر وزن، محدودة آن وزن را به کیلوگرم ذکر میکنند. فرضاً مینویسند وزن اول (48 کیلوگرم) یا وزن نهم (100 کیلوگرم)، در حالی که در وزنهبرداری تمام وزنها ملاک اصلیست: ذیلاً این اصطلاحات آورده میشود:
فارسی فرانسه انگلیسی
مگس وزن fly-weight poids mouch
خروس وزن bantam-weight poids coq
پَروزن feather-weight poids plume
سبک وزن light-weight poids leger
میان وزن middle-weight poids moyens
میان سنگین light-heavyweight poids mi-lourds
نیم سنگین middle-heavywseight poids lourds-leger
ماقبل سنگین 100kg 100kg
سنگین وزن heavyweight poids lourds
مافوق سنگین super heavyweight poids super-lourds
ج - شنا
علی اصغر حکمت وزیر معارف رضاشاه در گزارش ورزشی خود به محمدرضا شاه پهلوی ولیعهد آن روزگار در سال 1317، قدمت مسابقات رسمی شنا را به سال 1301 میرساند و متذکر میشود که در آن سال انجمن ترویج ورزش وزارت جنگ که به دستور سردار سپه تشکیل شده بود «مسابقههای شنا و فوتبال ایجاد نمود» (43). به این ترتیب ما نشانهای از اولین مسابقههای «شنا» راکه در گذشته به آن «آب بازی» هم گفته میشده (44) و هنوز هم در افغانستان به این نام خوانده میشود (45) در تاریخ ورزش نوین ایران مییابیم.
اما اولین نتایج رسمی این مسابقهها، نتایج مسابقهایست که در استخر شصت متری و غیرقانونی منظریة تهران برپا شده است - طول استخر قانونی که به آن استخر المپیک هم گفته میشود پنجاه متر است - در مسابقات منظریه که پیش از افتتاح استخر قهرمانی امجدیه انجام شده، مواد مسابقات با نامهای شنای سینه، شنای پشت، شنای قورباغه و شنای آزاد معرفیگردیده است. (46) این اصطلاحات با کمی تغییر بصورت کرال سینه، کرال پشت و قورباغه وشنای آزاد تا حدود سالهای 1326 در فرهنگ واژههای ورزشی نوین هست. از این سال به بعد واژگان مواد شنا بصورتی که در زیر میآید تثبیت و بکار برده شده است:
فارسی فرانسه انگلیسی
شنای آزاد free-style nege libre
شنای پروانه butterfly papillon
شنای پشت back stroke dos
شنای قورباغه breast stroke brass
شنای مختلط انفرادی 400 meters 4x100 metres
(= شنای چهار شنای انفرادی) quatre Nages individ ual medly
باید دانست که دو شنای پروانه و چهارشنای انفرادی - که در آن یک شناگر شناهای پُشت، پروانه، قورباغه، و سینه را اجرا میکند - از شناهای متأخر است که اولی از 1956 و دومی از1960 وارد بازیهای المپیک شدهاند (47)، و با رسمی شدن این شناها در مسابقات، بلافاصله واژههای معادل آن در زبان فارسی ساخته و بکار برده شده است.
همچنین تذکر این نکته بیفایده نیست که در کنار شنا، ورزشهای آبی دیگری نیز وجود دارد که واژگان آنها در زبان فارسی با وضع خاصی قرار گرفتهاند از این قرار:
شیرجه که واژة آن در زبان فارسی وجود داشته و شامل دو رشتة متفاوت است:
شیرجه از تخته و شیرجه از سکو. این هر دو واژه در برابر واژگان خارجی معادل قرار داده شده است.
فارسی فرانسه انگلیسی
شیرجه از تخته Spring board Diving plongeons (tremplin)
شیرجه از سکو Platform Diving plongeons (haut vol)
در شیرجه، مصطلحات فارسی قدیمی که در چاله حوض بازی مصرف داشته، مانند پشتک، وارو، پیچ و جز آن در کنار اصطلاحات تازهساز مانند «ملائکه» و سپس «فرشته» و اصطلاحاتکاملاً فرنگی مثل جک، بک، جک بک، و اصطلاحات مرکب مانند «جک از نو» همه بکار رفته و قبول شده است.
در مقابل، ورزش جمعی واترپلو مانند فوتبال و حتی شدیدتر از آن با تمام اصطلاحات خارجی به حیطة ورزش نوین ایران قدم نهاده است و گلر، بک، هافبک و فوروارد به همانصورت انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است.
اما یک ورزش آبی تازه و خاص بانوان که به انگلیسی به آن Sznchronized Swimming و بهفرانسه به آن ballet nautique گفته میشود و از 1988 م. در بازیهای المپیک سئول رسمیت یافته، در زبان فارسی به ترجمة مرکب فرانسه برگردانده شده و اصطلاح «بالة آبی» برای آن وضعگردیده است.
چ - واژگان مشترک
در پایان این بحث، لازم است تذکر داده شود که برخی از واژگان مشترک میان ورزشهای مختلف که در برگیرندة اسم مکانها و سمَت اشخاص میباشد، نوعی تداول و قبول عام یافته، بهنحوی که بصورت یک واژه مستعمل برای همة ورزشها درآمده است.
مانند:
فارسی فرانسه انگلیسی
استادیوم - ورزشگاه stadium stade
استارت start depart
بازیکن player joueur
تریبون، جایگاه تماشاگران stand tribune
توپ ball balle, ballon
خطا foul fault
داور referee juge, arbitre
دروازه goal but
دروازهبان، گلر goal keeper gardien de but
رخت کن locker room vestiaire
سوت whistle sifflet
قیچی (در کشتی،
فوتبال، ژیمناستیک و پرش ارتفاع) scissors ciseau
مربی، کوچ coach entraرneur
ح - تأملاتی چند
واژگانی که نمونههایی از آنها ارائه گردید، محصول و ساختة فکر اشخاص و گروههاییست که از زمان پیدایی ورزش نوین در ایران به این طرف در این کار بهنحوی از انحاء دست داشتهاند. ذکر نام آنان، و با استفاده از حافظه، فقط بخاطر ارجیست که به کوشش آنان میتوان نهاد. البته ذکر نام این افراد به معنای آن نیست که همة آنان در کار واژهسازی دخالتی مستقیم داشتهاند، ولی به نظر میرسد که این فعالان ورزش، لااقل در زمرة کسانی بودهاند که در مقام مسئول فدراسیون، دبیر فدراسیون، رئیس کمیتة فنی فدراسیون، هنگام قبول و ورود یک واژه، بر این کار حداقل نظارتی داشتهاند.(48)
از تأثیر مربیان و مسئولان خارجی که در خدمت تربیت بدنی و ورزش ایران بودهاند نباید غافل بود. از جمله به نظر میرسد که توماس گیبسن امریکایی، اولین رئیس ادارة تربیت بدنی و پیشاهنگی ایران که از 1313 در خدمت وزارت معارف بوده است، چه در تهیة مقررات و آییننامهها و چه در ترجمة این مقررات به فارسی با شاگردان و همکاران ایرانی خود زحماتی کشیده و ای بسا که بسیاری از واژههای مرکب یا بسیطی که ذکرشان رفت از ادارة او پا به عرصة زبان ورزش نوین ایران گذاشته است. (49)
در زمینة تهیه و تنظیم لغات ورزشی تا آن جا که نویسنده اطلاع دارد فقط یک کتاب مستقل بهنام لغت نامة ورزشی توسط ناصر مفخم نویسنده و مفسر ورزشی در 1347 در تهران بهسرمایة سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم ایران انتشار یافته است که با همة کاستیهای علمی از جهت یک فرهنگ لااقل بعنوان سنگ زیرین یک بنا قابل توجه است، و جز این باید از عباس اکرامی همکار دایرهالمعارف فارسی (50) و بهمن بوستان نام برد که دکتر محمد معین را در تهیة واژگان ورزش نوین یاری دادهاند.(51)
در هنگام تهیة این یادداشتها نویسنده به وضع لغات ورزشی در زبان عربی نیز توجه کرد و اولین موضوعی که برای او جالب و در خور نقل در مقاله بود، این بود که اعراب در مواجهه بالغات ورزشی نوین به همان صورتی رفتار کردهاند که با هر واژة بیگانة دیگری رفتار میکنند یعنی با ترجمة عربی واژه و به اصطلاح به حیطة زبان عربی درآوردن واژه، لغاتی را که خواستهاند، ساختهاند، از جمله تمام ورزشهایی که با توپ بازی میشود به این صورت عربی شده است: بسکتبال: کُره السّله، پینگ پونگ: کُره الطاوله، تنیس: کُره المضرب، فوتبال:کُره القدم، واترپلو: کُره الماء، والیبال: کُره الید. (52)
خ - خلاصهای از مقاله
نگاهی به واژگان ورزش نوین در زبان فارسی به ما نشان میدهد که:
¨ ¨ ورزش که یک عامل تربیتی ساده، پویا و مردمپسند است در زبان فارسی واژگان خاص خود را به سرعت پیدا کرده و مورد استفاده قرار داده است و حتی هنگامی که ورزش تازهای در جهان پدیدار شده، ورود واژگان آن به زبان فارسی تابع همین اصل بوده است (شنای پروانه، بالةآبی).
¨ ¨ هنگام ساختن واژگان ورزشی، زبان حتی به عواملی نظیر شکل ورزش نیز توجه داشته است(شنای قورباغه).
¨ ¨ مصطلحات موجود در زبان، چه در مورد ورزشهای سنتّی (کشتی) و چه در ورزشهای نوین(شیرجه) تا آن جا که میسر بوده، مورد استفاده قرار گرفته است و از آنجا که این مصطلحات بیشتر متعلق به زبان و فرهنگ عامه بوده به سرعت جا افتاده و قبول شده است.
¨ ¨ در مورد ساختن واژگان فارسی، گاه سازندگان، معادلهایی آفریدهاند که از هر جهت جالب توجه است (دهگانه، پنجگانه، پرش سه گام).
¨ ¨ کوششهای اولین فرهنگستان برای وضع و بکار بردن واژههای ورزش نوین در مجموع ناکام مانده است. دلایل این ناکامی را شاید بتوان به این شرح طبقهبندی کرد:
الف - از آنجا که ورزش و تربیت بدنی در چشم مسئولان دولت از اولویت سازمانها و بنیادهایآموزشی دیگر برخوردار نبوده فرهنگستان هم خیلی دیر به فکر وضع واژههای جایگزین افتاده و هم آن کوشش لازم دولتی برای جاری ساختن این مصطلحات در فرهنگ اداری ورزش نوین بکار گرفته نشده است.
ب - رشد و توسعه سریع ورزشهای مختلف و عمومی شدن و تمرین آنها توسط طبقه جوان مجالی برای وضع واژههای جایگزین باقی نگذاشته و هر چه در سر زبانها بوده و مقصود راکفایت میکرده منصرف شده است.
پ - روزنامهها در سالهای اول و دیگر وسائل ارتباطی در سالهای بعد به دلیل احتیاج فوری برایکاربرد واژگان نوین ورزش در ساختن و ارائه این واژگان سریعاً عمل کردهاند و هیچگونه پیرایش و پالایشی را در نظر نداشتهاند. در معدودی از واژگان همچنان که اشاره شد صورت واژه، اندک تغییری در جهت فارسی شدن پیدا میکرده است (شنای پاپیون که بسرعت تبدیل به شنای پروانه شده است).
ت ـ اصل خوشآهنگی، سهولت تلفظ، ترجیح واژه فارسی به علت کوتاهی، ردّ واژة فرنگی بهسبب سنگینی تلفظ با شواهد چندی که داده شده چندان در مورد واژگان ورزش نوین مرعی نبوده است.
ث ـ زبان فارسی همچنان فقدان یک فرهنگ جامعه برای مصطلحات ورزشی را احساس میکند.
ج ـ مطالعة ساختمان واژههای ورزش نوین میتواند الگوی قابل توجهی برای استادان زبانشناسی و واژهسازان باشد. و شاید بر اساس این مطالعه که زمینة آن در عین کثرت مواد (بیش از 70 نوع ورزش)، دارای نوعی وحدت موضوع است بتوان در زمینة واژگان و واژهسازی در سایر رشتهها تأملاتی داشت.
و سرانجام آن که هر اظهارنظر و انتقادی دربارة این بحث - که صرفاً یک گزارش و تصویر وضع موجود واژگان ورزش نوین در زبان فارسیست و هیچ داعیة کشف و شهودی نیز در آننیست - خدمتیست به زبانی غنی و جاوید و گزند ناپذیر از باد و باران.
برکلی - کالیفرنیا، تابستان 1371 (1992)
چاپ اول مقاله ـ ایران شناسی ـ سال چهارم ـ شماره 3 ـ پائیز 1371 ـ واشنگتن
پانوشتها:
1- بارسلون، اسپانیا، 3 - 18 مرداد 1371 (25 ژوئیه - 7 اوت 1992).
2- یارشاطر، احسان، «احیای فرهنگستان»، ایرانشناسی، سال چهارم، شمارة 1 (بهار 1371)،ص 24.
3- متینی، جلال، «فرهنگ واژههای تازی به پارسی»، ایرانشناسی، سال چهارم، شمارة 1(بهار 1371)، ص 317.
4- آنندراج، به نقل از لغتنامة دهخدا، ج 48، ص 161.
5- لغتنامة دهخدا، همان صحفه.
6- همان کتاب، ج 48، صص 160-161.
7- برهان قاطع، باهتمام دکتر محمد معین، چاپ دوم، تهران 1342، ص 2270.
8- معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ج 4، ص 5002.
9- همان کتاب، همان صفحه.
10- پرتو بیضائی، حسین، تاریخ ورزش باستانی ایران (زورخانه)، تهران 1337، ص ص388، 389، 412، 413، 415.
نمونه:
سینة باز تو را هر که گه ورزش دید سینهاش سینة باز از سر ناخن گردید
11- همان کتاب، ص ص 389، 390، 412، 413.
نمونه:
خانة ورزش ما جای هوسناکان نیست جای پاکان بود این، منزل ناپاکان نیست
و:
دل پیر فلک از رشک کنی دیوان چون زنی چتر چو طاووس به ورزشخانه
12- انصافپور، غلامرضا، تاریخ فرهنگ و زورخانه و گروههای اجتماعی زورخانهرو، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، مرکز مردمشناسی ایران (9)، تهران 1353، ص 94.
13- گاهنامة پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی، کتابخانة پهلوی، ج 1، انتشارات سهیل، ص 59.
14- ابوبکر ربیعبناحمد الاخوینیالبخاری، هدیةالمتعلمین فی الطب، باهتمام جلال متین، دانشگاه مشهد، 1344، ص ص 172-174.
15- عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندربن قابوس بن زیاد، قابوس نامه، باهتمام و تصحیح غلامسحین یوسفی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1364، ص ص 94-95،96-97.
16- حسین واعظی کاشفی سبزواری، فتوّت نامة سلطانی، باهتمام محمدجعفر محجوب، بنیاد فرهنگ ایران (113)، تهران، 1350، ص ص 306-330، 347-381.
17- المنجد فی اللغة والادب والعلوم، چاپ بیروت 1966، ص 287.
18- ادریس، سهیل جبّور، عبدالنور و عبدالغور جبّور، المنهل، چاپ بیروت، 1970، ص975.
19- بهار، محمدتقی (ملک الشعراء)، دیوان، چاپ سوم، ج 1، 1354، امیرکبیر، تهران، ص668: «به ورزش گرای و سرافراز باش / که فرجام سستی سرافکندگیست».
20- هدایةالمتعلمین فیالطب، ص 173.
21- بلور، حبیب الله، فن و بند کشتی، انتشارات مدرسة عالی ورزش (12)، تهران، 1354،ص 4.
22- همان کتاب، همان صفحه.
23- سعدی شیرازی، گلستان، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، تهران 1368، ص 79.
24- فتوّت نامة سلطانی، ص 311.
25- همان کتاب، ص 312.
26- تاریخ ورزش باستانی ایران، ص 100.
27- همان کتاب، ص ص 358-361.
28- همان کتاب، ص ص 101 - 102.
29- مفخم، ناصر، لغت نامة ورزشی، انتشارات سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم ایران،تهران، 1347، ص ص 225-237.
30- تاریخ و فرهنگ زورخانه، ص ص 270-277.
31- فن و بند کشتی، ص ص 375-386.
32- سالنامة پارس، 1319، ص 170.
33- سالنامة پارس، 1320، ص 98.
34- سالنامة پارس، 1323، ص 95.
35- فن و بند کشتی، ص 194.
36- سالنامة پارس، 1320، ص ص 217-218.
37- فرهنگ فارسی معین، ج 3، ص 3368.
38- برای فایدة بیشتر به این کتب که در حقیقت متون پایه هستند نگاه کنید:
Bouet, Michel. Signification du sport, Universitaires, Paris, 1968.
Brohm, Jean-Marie. Sociologie Politique du Sport, Corps et Culture, Jean PierreDelarge, Paris, 1976.
Commelin, P. Mythologie Grecque et Romaine. Garner Frere. Paris, 1977.
Coubertin, Baron Pierre de. Pedagogie Sportive, J. Vrin, Paris, 1972.
Davis, Elwood, Graic. The Philosophic Process in Physical Education, Lea&Febiger,Philadelphia, 1961.
Edvards, Harry. Sociology of Sport, The Dorsey Press, Home Wood, Illinois, 1973.
Eherenfired, L. De L¨Education du Corps A L¨Equilibre de L¨Esprit, Aubier, Paris,1977.
Eitzen, Stanly. Sport in Contemporary Society, St. Martin,s Press, New York, 1979.
Elahi, Sadred-Din. La Formation des Cadres de L¨Education Phisque et du Sport enIran. Une Contribution au Progres pour les pays en voie de developfement,E.N.S.E.P.S, Paris, 1970.
Guillon, Florance et Alain Guillon. Sport et Creativite, Universitaires Paris, 1976.
Herbert, George, Le sport contre l¨education physique, vuibert, Paris, 1946.
Lockhart, Aileenes & Slusher, Howards. Contemporary Readings in PhysicalEducation, wm. C Brown Company Publishers, Dubuque, lowa, 1975.
Le Grand, Fabienne & Ladegaillerie, Jean. L¨Education Physique au XIXe& au XXeSiecle, vol. I: en france, vol. II: a l¨etranger, Armand Colin, Paris, 1972.
Magnane, Georges. Sociologie du Sport, IDEE, N.R.F., Paris, 1964.
Paterson, Ann&Hallberg, Edmond C. Backround Readings For Physical Ducation,Holtrinehart And Winston, San Francisco, 1965.
Thill, Edgar. Sport et Personnalite. Universitaires, Paris, 1975.
Deobold B. & Bennet, Bruce L. Van Delen, A World History of Physical Education,Prentice Hall, Inc. Englewood Cliffs, N.J., 1971.
Vanderzwaag, Harold. Toward A Philosophy of Sport, Addison-wesley PublishingCompany, Menlo Park, CA., 1972.
Vanek M. & Cratty B.J. Psychologie Sportive et Competition, Universitaires Paris,1972.
Ulman, Jaques. De la Gymnastique aux Sports Modernes, J. vrin, Paris, 1977.
نقش تربیت بدنی و ورزش در پرورش جوانان - با توجه به چشم انداز تعلیم و تربیت مداوم،نخستین همایش بینالمللی وزیران و مسئولان عالیرتبه تربیت بدنی و ورزش، توسط یونسکوبا همکاری شورای بینالمللی تربیت بدنی و ورزش، (ترجمه)، انتشارات سازمان ورزش ایران،تهران، 1358.
دکترین ورزش، کمیسیون عالی ورزش فرانسه (ترجمه)، انتشارات سازمان ورزش ایران، تهران1358.
39- اعتمادالسلطنه، محمد حسن، روزنامة خاطرات، بکوشش ایرج افشار، چاپ دوم، امیرکبیر، تهران، ص 845:
«بعد از ناهار شاه به مدرسة دارالفنون تشریف بردند. از عجایب اتفاق این که از بعضی از شاگردان که علم ژغرافیا خوانده بودند بعضی سئوالات فرموده بودند هیچ جواب نداده بودند. باقی وقت به تماشای ژیمناستیک و شنیدن موزیک و غیره گذشته بود. این چیزهایی که شخص از یک مدرسه متوقّع است در این مدرسه گویا به هم نمیرسد.»
40- سالنامة پارس، 1323، ص 99.
41- فرهنگ فارسی معین، ج 1، ص 1412.
42- سالنامة پارس، 1381، ص 91.
43- سالنامة پارس، 1317، ص 133.
44- فرهنگ فارسی معین، ج 1، ص 8.
45- مفخم، ناصر، لغتنامة ورزشی، ص 5.
46- سالنامة پارس، 1319، ص 164، 167.
47- Larousse encyclopedie des sports. Paris, p. 556
48- ایزدپناه، عباس - حاج عظیمی، نصرتالله، تاریخ ورزش ایران، سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم در ایران، ص ص 136-137.
49- این اشخاص را بطور کلی میتوان در سه گروه تحصیلکردههای خارج علاقهمند به ورزش، مسئولان ردههای گوناگون، و روزنامهنگاران طبقهبندی کرد، باین شرح:
اول - شاگردان ایرانی که به خارج رفته بودهاند و در کنار درس خود به ورزش هم پرداخته بودهاند:
1- تحصیل کردههای فرانسه: امیرعلایی، فتحالله - بصیر، عبادالله - خان خانان (خان سردار)- شاه میر، نصرتالله.
2- تحصیلکردههای امریکا و انگلستان: احرابی فرد، ایرج - اکرامی، عباس - بنایی، حسین -پازارگاد، بهاءالدین - ستّاری، اسفندیار - کنی، علی - نمازی، مهدی.
3- تحصیل کردههای ترکیه: پادگرنی، صادق - شریف زاده، فریدون - صدقیانی، حسین.
دوم - مسئولان اداری، معلمان، مربیان، داوران، و قهرمانانی که در این راه قدمهایی برداشتهاند: آتابای، کامبیز - ابوالملوکی، کیومرث - ایزپناه، عباس - بلور، حبیبالله - تمرز، هنریک -جمالی، منوچهر - حاج عظیمی، نصرت الله - دیده بان، هوشنگ - سمیعی، ادیب السلطنه -شایسته، شمسالدّین - شمس آوری، ابراهیم - صالح، اللهیار - صدری، ابوالفضل - صدیق، عیسی - فارسی، قاسم - مهران، منوچهر - نصیری، داود - ورزنده، میرمهدی - وصالی، تقی.
سوم - سردبیران، مفسران و روزنامه نگاران نشریات ورزشی که در به میان مردم بردن این واژهها و نیز در وضع برخی از این واژهها نقش مؤثری داشتهاند:
ادیب زاده، ایرج - اسپهانی، احمد - اسداللهی، د - الهی، صدرالدین - بهمنش، عطاالله -خدابخشیان، مانوک - درّی، مهدی - رفیعی، بیژن - روشن زاده، حبیب - کلهر، جواد -گیلانپور، کاظم - مفخم، ناصر - مهران، منیر - نظمی، ناصر - ولی زاده، حسین.
با پوزش بسیار از آن که بسیاری از نامها در خاطر نگارنده نیست.
ذکر و یاد خاصی از میرمهدی ورزنده کاملاً بجاست زیرا نامبرده در رواج و اشاعة ورزش نویندر ایران نقش مهم و تأثیرگذاری داشته است. و میتوان در این باب او را در ردیف کلنل علینقیوزیری در زمینة موسیقی قرار داد. متأسفانه من در این جا مدرکی جز مسموعات خود در مورد او در اختیار ندارم و بر اساس این مسموعات است که میدانم وی اولین مروج ورزش نوین آنهم در جهت تربیت بدنی در ایران بوده است. و بهنگام تصویب قانون ورزش اجباری در مدارس، که ذکر آن رفت، به توصیه و پافشاری او ورزش نوین با عنوان ورزش سوئدی (و گاه ژیمناستیک سوئدی) در برنامة مدارس گنجانیده شد و در سالهای بعد این حرکات ورزشی که مخلوطی از بازیهای هوشی - حرکتی و نرمشها بود با نام ورزش صبحگاهی در برنامة مدارس باقی ماند. همچنین گفته شده است که او اولین نمایش ورزشهای نوین از جمله پرش با نیزه وحرکات زمینی ژیمناستیک را در میدان مشق در حضور احمدشاه قاجار اجرا کرده است و نیز معلم ورزش محمدرضا شاه پهلوی بهنگام ولایتعهدی او و تحصیل مشارالیه در مدرسة نظام بوده است. و باز بنظرم میرسد که عکسی از او با پادشاه در گذشته ایران در حال تمرین مشتزنی دیدهام.
50- مصاحب، غلامحسین، دائرةالمعارف فارسی، ج 1، تهران، 1345، ص 7.
51- فرهنگ فارسی معین، ج 1، ص هفتاد و دو.
52- المنهل، ذیل واژههای فرانسوی مربوط به ورزش.
مقدمه :
در این فصل ابتدا خلاصهای از تحقیق و یافتههای تحقیق بیان میشود. سپس با توجه به نتایج حاصل از آزمون، هر یک از فرضیههای تحقیق را با نتایج سایر محققان مورد مقایسه قرار میدهیم آنگاه در مورد هر یک از فرضیههای تحقیق به بحث و نتیجهگیری پرداخته و تا حد امکان سعی خواهد شد که دلائل مورد نظر در رابطه با نتایج تحقیق را با توجه به نظرات دیگر محققان و محقق این پژوهش ذکر شود. در پایان پیشنهادات برخاسته از تحقیق و پیشنهاداتی برای انجام تحقیقات بعدی در این موضوع بیان خواهد شد.
خلاصه تحقیق:
نقش مهارتهای روانی در عملکرد ورزشکاران، محور تحقیق و مطالعه در روانشناسی ورزشی است، و امروزه توجه قابل ملاحظهای برای شناسایی مهارتهای روانی و آموزش آن به مربیان صرف میشود.
ورزشکارانی که دارای مهارتهای روانی و جسمانی هستند تا حد امکان در مسابقات ورزشی خود موفق میباشند و مهارتهای خود را در قالب ورزشهای تیمی و انفرادی بخوبی انجام میدهند. مهارتهای روانی به ورزشکار اجازه میدهد تا در شرایط مسابقه از اعتماد به نفس و اطلاعاتی که بدن و ذهن او را برای اجرای عملکرد بهینه آماده میسازد، برخودار شوند.
جک نیکوس، لاری برد، رجی جکسون و فران تارکنتون و بسیاری دیگر از ورزشکاران بزرگ برای بخش ذهنی و روانی در مسابقات اهمیت بسیار بالائی قائلند و معتقدند انی مسئله در تعیین نتیجه، اعتبار (ارزش) بالایی دارد. منظور آنها ار اعتبار (ارزش) دادن بسیار بالا به آمادگی روانی این است که هنگامی که قهرمانان از نظر مهارتهای بدنی در سطح بالایی قرار میگیرند و در همان سطح بالای مسابقات آماده میشوند، احتمالاً فردی موفق می احتمالاً فردی موفق میشود که از نظر روانی آمادگی داشته باشد.
اکنون با توجه به اهمیت پرداختن به مقوله مهارتهای روانی، این تحقیق بر آن است تا برخی از مهارتهای روانی که شامل (انگیزش، تمرکز، ا عتماد به نفس، کنترل حالات روانی، تصویرسازی ذهنی و هدف گزینی) میباشد را با استفاده از پرسشنامه ارزیابی مهارتهای روانی SASI (انستیتوی ورزشی استرالیا جنوبی) که توسط دو روانشناس بنامهای گراهام وینتر و کتی مارتین تهیه و تنظیم شده است بین تیمهای والیبال شرکت کننده در مسابقات والیبال جوانان جهان در تهران را بررسی کرده و نتایج حاصله را ارزیابی و مقایسه نماید.
برای بررسی و تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات خام بدست آمده از آمار توصیفی و استنباطی استفاده میشود. از آمار توصیفی برای محاسبه شاخصهای مرکزی و پراکندگی استفاده میگردد و جهت مقایسه میانگینهای گروهها از آمار استنباطی (ANOVA) استفاده میشود. ضمناً سطح معنیداری آن 5% در نظر گرفته شده است. که تیمهای برزیل و روسیه دارای بیشترین میزان مهارتهای روانی و تیمهای چین و هند دارای کمترین میزان مهارتهای روانی میباشند.
بحث و نتیجهگیری:
در این بخش هر کدام از فرضیههای تحقیق و نتایج حاصله از آن همراه با مقایسة آنها با تحقیقات پیشین، به طور جداگانه و به صورت اجمالی مورد بحث و نتیجهگیری قرار میگیرد.
فرضیه شماره 1: بین میزان مهارت انگیزش تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج این تحقیق که (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت، نشان داد که بین میزان انگیزش تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود دارد. بدین صورت که تیم والیبال برزیل از لحاظ انگیزش در وضعیت بهتری نسبت به دیگر تیمها و تیم لهستان دارای کمترین مقدار میباشد.
بر همین اساس این نتیجه با نتایج بدست آمده توسط ماهونی (1989)، اسمیت و آدامز (1993)، مایرز و میخائیل، لیونس وآرنولد (1996)، وایت (1997) و میهن دوست (1380) که همگی انگیزش ورزشکاران موفق رشتههای مختلف تست مورد بررسی خود را بالاتر از ورزشکاران غیر موفق بیان کردهاند، هماهنگ است، اما با نتایج تحقیقات کالس و لییو (1993) و مایرز، میخائل، بورگیوس و آنتونی (1999) که حاکی از عدم وجود تفاوت معنیدار بین انگیزش ورزشکاران است، مغایرت دارد.
عموم دانشمندان بر این باورند که تنها یک عامل یا انگیزه سبب بروز رفتار نیست بلکه انگیزههای مختلفی باعث گرایش به امر ورزش میشوند که مهمترین آنها عبارتند از :
1 ـ کسب لذت
2 ـ احساس ارزشمندی
3 ـ تمایل به تعلق گروهی
در رابطه با اینکه در میزان انگیزش والیبالیستهای جوانان جهان تفاوت وجود دارد میتوان به دلایل برانگیختگی بین افراد در عملکردی متفاوت اشاره داشت، بدین معنی که رفتارها در اصل هدف گرا میباشند و اقدام به بروز هر نوع رفتاری نیاز به انگیزههای مربوط به آن رفتار را دارد که با توجه به تفاوت افراد انگیزه نیز متفاوت است.
با توجه به تئوریها و نظریاتی که در رابطه با انگیزش وجود دارد میتوان اظهار داشت که ایجاد انگیزه مناسب در افراد بستگی به بروز محرکهای خاص خود را دارد (محرمزاده، 1375) بدین صورت که در رابطه با والیبالیستهای برتر وجود عوامل و محرکهایی همچون:
1 ـ حضور مربیان با تجربه (علاقمند نمودن ورزشکار به شرکت فعالانه و منظم در تمرینات و مسابقات یا ایجاد تمایل به یادگیری بهتر و بیشتر در بین افراد تیم یکی از عوامل بسیار مهمی میباشد که مربیان موفق را از ناموفق متمایز میسازد)
2 ـ یادگیری اصول اولیه والیبال (براساس نظریه مزلو فرد در نیازهای اولیه خود ارضاء نشود انگیزه کافی برای ادامه کار ندارد) (مارتنز، راینر؛ 1371).
3 ـ وجود امکانات لازم (از لحاظ ورزشی، خوابگاهی، تفریحی و غذایی داخل اردو)
4 ـ عدم دغدغه فکری در رابطه با تحصیل (با توجه به برگزاری کلاسهای آمادگی در داخل اردو)
5 ـ و از همه مهمتر پوشیدن پیراهن تیمی ملی و شرکت در مسابقات مهم جهانی، کسب مقام و ... با توجه به نظرسنجی از ملیپوشان از عواملی هستند که باعث ایجاد انگیزه بیشتر در آنان میشود.
فرضیه شماره 2: بین میزان مهارت تمرکز تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج این تحقیق که (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت حاکی از این است که میزان تمرکز بین تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود دارد. بدین شکل که تیم والیبال چین و برزیل دارای بهترین وضعیت و تیمهای آلمان و ونزوئلا دارای کمترین میزان میباشد.
با توجهبهاین موضوع این نتیجه بانتایج تحقیقات انجام شده توسط میهن دوست(1380)،تقیان(1380)، گولا و ویس و وینبرگ (1981)، شارما و بوچیراما (1986)، مورفی و همکارانش (1987)، باروهال (1992) اور (1994)، مایرز، میخائل، لویس و آرنولد (1996) و مایرز، میخائیل، بورگیوس و آنتونی (1999) که اعتقاد به تفاوت میزان تمرکز در بین ورزشکاران دارند و همچنین با نتایج تحقیقات کاکس و لییو (1993) و اسمیت وآدامز (1993) که تفاوت معنیداری را از لحاظ تمرکز بین ورزشکاران مشاهده نکرده بودند متفاوت است. با توجه به شواهد موجود شاید دلایل برتری بازیکنان تیمها از لحاظ تمرکز به قرار زیر باشد:
1 ـ عدم توجه به مسائلی همچون پیروزی، کسب امتیاز، عدم شکست و ...تمرکز بر روی انجام تکلیف، زیرا بنا به تعریف وبستر در کتاب راههای پیروزی، تمرکز عبارت است از گزینش آنچه که با اهمیت است و چشم پوشی از آنچه اهمیت ندارد (وبستر، 1984).
2 ـ تمرین زیاد مهارت و در نتیجه خودکار شدن آن، چون ورزشکار در مرحله خودکاری به کمترین مقدار تمرکز نیاز دارد ( علیجانی، 1371).
3 ـ نداشتن استرس که خود میتواند بدلیل تجربه بازیهای مهم و کشوری و برخوداری از اعتماد به نفس بالا باشد. در رابطه با صحت این موضوع میتوان به تحقیقات باندورا در زمینه اعتماد به نفس اشاره کرد. وی معتقد است اعتماد به نفس میتواند در میزان افزایش تمرکز ورزشکار اثر گذار باشد (تقیان، فرزانه، 1380) نهایتاً مارتنز از استرس و درد بعنوان دو عامل اصلی تأثیر گذار که بر روی تمرکز تأثیر گذار هستند، یاد میکند(مارتنز، راینر، 1371).
4 ـ استفاده از تصویرسازی ذهنی که باعث مرور تکالیف مهم در ذهن میشود و بالطبع از استرس مسابقه میکاهد. در رابطه با تیمهایی که از تمرکز کمتری برخودارند میتوان علاوه بر عدم بهرهمندی کافی آنان از فاکتورهای ذکر شده به عدم تمرکز به موقع و رهاسازی آن اشاره کرد. زیرا اکثر روانشناسان ورزشی معتقدند وقتی که تمرکز با احتیاط تنظیم نشود ممکن است منجر به احساس خستگی روانی گردد و خستگی روانی همه مکانیزم توجه را در هم ریزد که متعاقباً خطاهای جسمی افزایش مییابند و مهارتهای ساده انرژی جسمانی زیادی را هدر میدهند (مارتنز، راینر، 1371).
فرضیه شماره 3 : بین میزان مهارت اعتماد به نفس تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود دارد .
نتایج این تحقیق که (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت نشان میدهد میزان اعتماد به نفس در تیمهای والیبال جوانان جهان دارای تفاوت معنیداری است. بدین گونه که تیمهای برزیل و چین دارای بیشترین میزان و تیمهای آلمان و ایتالیا کمترین میزان را دارا هستند. بر همین اساس این نتیجه با نتایج بدستآمده توسط شفیع زاده (1379)، میهن دوست (1380)، تقیان (1380)، رینگ (1990) که یکی از ویژگیهای روانی برتر از اعتماد به نفس میداند، مایرز و بورگیوس، مورای و لیونس (1993)، کاکس و لییو (1993)، اسمیت و آدامز (1993)، دانگ سون و کانگهون (1994)، جونز، هانتون و سواین (1994(، باو (1996) و مایرز، میخائیل، لیونس وآرنولد (1999) که همگی اعتماد به نفس ورزشکاران مجرب رشتههای مختلف تحت بررسی خود را بالاتر از ورزشکاران مبتدی بیان کردند، مطابقت دارد. ضمناً با نتایج تحقیقات مایرز، میخائیل. بورگیوس و آنتوتی (1999) که تفاوت معنیداری را از لحاظ اعتماد به نفس بین ورزشکاران تحقیق خود مشاهده نکردهاند متفاوت است.
دلایل وجود اختلاف بین اعتماد به نفس ورزشکاران چندان ساده نیست، ولی با رجوع به نظریههای شخصیتی و روانی شاید بتوان بطور نه چندان عمیق پارهای از دلایل را جستجو و بیان کرد. برای مثال گیلفورد (1959) بیان نمود که سختی و مشکلی که با آن مواجه میشویم تا حدی بستگی به مقدار لیاقتی دارد که برای پاسخگویی به آن مشکل مورد نیاز است. بدین معنی که هر چه لیاقت بیشتر باشد مقدار شدت فشار کمتر خواهد بود.
نظر اکسنداین (1986) نیز بدین گونه بود که واکنش افراد از جهت قرارگیری در موقعیتهای دارای فشار روانی بالا و تنشزا توجه به ویژگیهای شخصیتی آنها متفاوت میباشد. در واقع سطح کارایی و مهارت یکی از تفاوتهای فردی موجود در این قبیل شرایط است.
دیویس و آرامسترانگ (1989) نیز در توضیح شخصیت ورزشکاران حرفهای بیان داشتند که اکثر ورزشکارانی که در سطوح بینالمللی به رقابت میپردازند، دارای شخصیت برونگرا بوده و از ثبات احساسی بالاتری برخودار میباشند.
این قبیل افراد دارای ظرفیت بیشتری جهت تحمل فشار رقابت خواهند بود، لذا اعتماد به نفس آنها نیز بالاتر میباشد (شفیعزاده، 1379).
فرضیه شماره 4: بین میزان مهارت کنترل حالات روانی بین تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج این تحقیق که (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت حاکی از این است که میزان کنترل حالات روانی بین تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنی داری برخودار است. بدین معنی که تیمهای چین و برزیل دارای بهترین وضعیت و تیم ایتالیا در کمترین میزان میباشد. در هر صورت، این نتیجه با نتایج بدست آمده از بررسیهای تقیان (1380)، مورفی و همکارانش (1987) مایرز، بوریگوس، مورای و لیونس (1993)، کاکس و لییو (1993)، مایرز، میخائیل لیونس وآرنولد (1996)، مایرز، میخائیل، بورگیوس وآنتونی 01999) که نشانگر متفاوت بودن کنترل حالات روانی در میان ورزشکاران میباشد، همخوانی دارد.
دلایل فراوانی در رابطه با تنظیم سطح انرژی روانی وجود دارد که شاید برتری داشتن بازیکنان به واسطه عواملی که در ادامه بحث میشود، باشد.
1 ـ نقش مربی در تنظیم برنامههای آمادهسازی روانی و هدایت ورزشکاران در بدستآوردن کنترل حالات روانی بسیار شایان توجه است. مربی با آموزش چگونگی تمرکز روی موضوعات مربوط، پرهیز از پریشانی و چگونگی اندیشیدن به موادری که باید انجام گیرد و یا نباید انجام گیرد به ورزشکاران کمک میکند تا انرژی روانی خود را هدایت کنند. وجود مربیان با تجربه و کاردان در تیمهای ملی و تیمهای حرفهای شاید دلیلی برای بهتر بودن میزان کنترل حالات روانی در والیبالیستها باشد.
2 ـ خود آگاهی، بدین معنی که ورزشکاران مجرب در هنگام اجرای ورزشی، درباره حال فکرمیکنند نه گذشته و آینده آنها، به یاد دارند که چه وقت اجرای خود را تجزیه و تحلیل کنند و چه وقت از آن دوری کنند، روانشناسان ورزشی عقیده دارند که خودآگاهی اولین قدم بسوی کنترل حالات روانی است (آقا علی نژاد، 1376).
شاید یکی از عواملی که والیبالیستها در کنترل حالات روانی خود متفاوتند این باشد که بین خواستههای مهم و پراهمیت خود و از آن طرف تواناییها و ظرفیتهایشان تعارض وجود دارد. در این صورت در موارد حاد دچار استرس و اضطراب میشوند، عدم وجود مربیان با تجربه، عدم خودآگاهی و آگاهیهای لازم در این زمینه در نزد بازیکنان میتواند بر این دلیل صحه بگذارد (مارک، اچ انشل؛ ترجمه سید علی اصغر مسدد).
فرضیه شماره 5: بین میزان مهارت تصویرسازی ذهنی تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج این تحقیق نشان داد که در (در حد آلفا 05/0) موردآزمون قرار گرفت، حاکی از آن است که تفاوت معنیداری بین میزان تصویرسازی ذهنی تیمها وجود ندارد.
این نتیجه با نتایج تحقیقات صورت گرفته توسط میهن دوست (1380)، تقیان (1380) باروهال (1992) دی فرانچسکو و بورک (1997) وایت (1997) که همگی میزان تصویرسازی ذهنی ورزشکاران رشتههای مختلف تحت بررسی خود را متفاوت بیان کردهاند همخوانی ندارد.
شاید بتوان دلایل برتری والیبالیستها و میزان تصویرسازی ذهنی را در موارد زیر جستجو نمود:
1 ـ قبل از تصویرسازی ذهنی از تمرینهای آرمیدگی و در حین تصویرسازی از تمام حواس خود استفاده میکنند.
2 ـ در حین تصویر سازی حرکات را احساس نموده و با سرعت صحیحی و اجرایی موفقیت آمیز انجام میدهند و نهایتاً به طور منظم در دورههای زمانی کوتاه تمرین میکنند.
ویلی (1988) در این زمینه معتقد است:
یک ورزشکار ماهر، تصاویر ذهنی خود را ماهرانه میسازد، تحت کنترل میگیرد و آن را در راه رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده دستکاری و تعدیل میکند (ویلس، 1988).
در مورد ورزشکاران ناموفق یکی از دلایل عدم بهرهمندی کافی از تصویرسازی ذهنی. عدم آموزشهای لازم در زمینه توسط مربیان و دست اندرکاران تیمهایشان باشد.
فرضیه شماره 6: بین میزان مهارت هدف گزینی تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج این تحقیق که (در حد آلفا 05/0) مورد آزمون قرار گرفت نشانگر آن است که بین میزان هدفگزینی بین تیمهای والیبال جوانان جهان تفاوت معنیداری وجود ندارد.
درهمینراستا،این نتیجه بانتایج بررسیهایصورت گرفته توسط میهن دوست (1380)، تقیان (1380)، دیفرانچسکو و بورک (1997) و وایت (1997) که یک از ویژگیهای روانی برتر بازیکنان مجرب را هدفگزینی میدانند، همخوانی ندارد.
در رابطه با مهارت هدف گزینی گولد (1993) معتقد است ورزشکارانی در هدف گزینی موفق میباشند که بتوانند: اهداف ویژه، مشکلات اهدافی واقعی، اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، اهداف اجرایی، اهداف تلاش انگیز و نسبتاً مشکل، اهداف فردی را برای خود تعیین نمایند. و از آن سو مراحل پیشرفت اهداف و ارزشیابی اهداف خود را مد نظر داشته باشند (دکتر گولد، 1993).
شاید در خصوص پائین بودن میزان هدف گزینی تیمهای والیبال بتوان اظهار کرد که مشکل عمده آنها در امر هدف گزینی، عدم حمایت از اهداف آنها توسط اطرافیان آنان باشد که در نتیجه باعث گرفتن بازخورد منفی از اهداف و سلب اعتماد آنها از هدفگزینی مجدد شود (مارتنز، راینر، 1373).
د) پیشنهادهای برخاسته از نتایح تحقق:
با توجه به نتایجی که از این تحقیق در مورد مهارتهای روانی بدست آمده چند پیشنهاد برای نتیجهگیری بهتر از رقابتهای ورزشی (علاوه بر والیبال) پیشنهاد میشود:
1 ـ به مربیان و مسئولان تیمهای ملی پیشنهاد میشود که علاوه بر انتخاب اعضای تیم ملی براساس ملاکهای فنی، آمادگی روانی را نیز مد نظر قرار دهند.
2 ـ به مربیان و مسئولین تیمهای باشگاهی پیشنهاد میشود که آموزش مهارتهای روانی را جهت نتیجهگیری بهتر از عملکرد تیمی. در کنار آموزش مهارتهای تکنیکی و تاکتیکی قرار دهند.
3 ـ نتایج این تحقیق در اختیار مربیان و مسئولین تیمهای ملی و باشگاهی قرار گیرد تا با مقایسه با این نتایج به برطرف نمودن مشکلات و مهارتهای روانی و افزایش کارایی ا ین گونه مهارتها اقدام نمایند تا در آینده زمینه پرورش نخبههای ورزشی و قهرمانان بطور وسیعی در سراسر کشور فراهم آید.
4 ـ به مربیان و مسئولین تیم ملی پیشنهاد میشود، نتایج این تحقیق را با نتایج سایر تحقیقات انجام شده در این زمینه در خارج از کشور مورد مقایسه و مطالعه قرار دهند.
هـ) پیشنهادهایی برای تحقیقات بعدی:
1 ـ تحقیقات مشابهای در سایر رشتههای ورزشی انجام شده و نتایح آنها بانتایجاینتحقیقمقایسهشود.
2 ـ تحقیقات مشابهای در رشتههای ورزشی انفرادی انجام شده ونتایج آن با نتایج این تحقیق مقایسه شود.
3 ـ تحقیقات مشابهای در میان ورزشکاران زن رشتههای مختلف ورزشی انجام شود و نتایح آن با نتایج این تحقیق مقایسه شود.
4 ـ از آنجایی که این تحقیق صرفاً به مقایسه مهارتهای روانی که شامل انگیزش، تمرکز، اعتماد به نفس. کنترل حالات روانی، تصویر سازی ذهنی و هدف گزینی میباشد، میپردازد. پیشنهاد میشود مهارتهای روانی دیگر با استفاده از پرسشنامهها و آزمونهای موجود میان ورزشکاران ملی مورد مقایسه قرار گیرند.
5 ـ تحقیقات مشابهای صرفاً در بین ورزشکاران یک رشته ورزشی با یکدیگر و با ورزشکاران رشتههای مختلف ورزشی در مقایسه با هم صورت پذیرد.
6 ـ تحقیقات مشابهای در رابطه با مقایسه مهارتهای روانی ورزشکاران ملی ایرانی و خارجی انجام گیرد.
منابع فارسی:
1 ـ اصانلو، پرستو (1370)، عامل انگیزه انتخاب رشتههای ورزشی، دستهجمعی و انفرادی خانمهای ورزشکار استان تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران.
2 ـ اصلاخانی، محمد علی، شهیدی، شهریار، (1378) بررسی و مقایسه منتخبی از ویژگیهای روانشناختی و دانشجویان دختر و پسر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاههای زیر پوشش وزارت فرهنگ و آموزش عالی مستقر در تهران، جمله حرکت شماره 3.
3 ـ آقا علینژاد. حمید (1374) ارزیابی و مقایسه مهارتهای روانی بازیکنان هندبال شرکت کننده در مسابقات بینالمللی دهه فجر کرمان، کمیته ملی المپیک
4 ـ بهرامی. علیرضا (1375) تأثیر تصویرسازی ذهنی بر شوت بسکتبال تیم منتخب دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی، دانشگاه اراک، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
5 ـ پارسا ، محمد (1370) زمینه روانشناسی، انتشارات بعثت.
6 ـ تقیان، فرزانه (1380) مقایسه بر خی از مهارتهای روانی بازیکنان والیبال دختر نخبه و غیر نخبه، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه تربیت معلم تهران.
7 ـ توماسریموند (1370)،روانشناسی ورزشی(محمد حسین سروری،مترجم)انتشاراتدانشگاهگیلان.
8 ـ ثقةالاسلامی، علی (1374)، تأثیر تمرین ذهنی بر مهارت پرتاب آزاد بستکبال دانشآموزان پسر مقطع متوسطه شهر بیرجند، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربتی بدنی، دانشگاه تربیت معلم.
9 ـ خیری، عام (1379) مقایسه انگیزش پیشرفت بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاههای ایلام، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه تربیت معلم.
10 ـ رحمانی نیا، فرهاد، (1377) مبانی روانی ـ اجتماعی در تربیت بدنی ـ انتشارات دانشگاه گیلان
11 ـ سهرابی، مهدی (1373) بررسی تأثیر تمرین ذهنی بر مهارت سرویس والیبال دانشآموزان پسر ناحیه 4 مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه تهران.
12 ـ شفیع زاده ، محسن، (1379) مقایسه اعتماد به نفس در بین ورزشکاران رشتههای مشتزنی، کشتی و وزنهبرداری و همبستگی آن با نخبگی و سابقه تمرینی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه تربیت معلم تهران.
13 ـ صنعتی منفرد، شمسی (1371)، بررسی تأثیر تصویرسازی ذهنی بر مهارت تنیس روی میز، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تربیت معلم.
14 ـ علیخانی، عیدی (1371)، یادگیری حرکتی، انتشارات دفتر تحقیقات و آموزشسازمانربیتبدنی.
15 ـ فلاحی، رضا، (1383)، برانگیختگی در ورزش، کیهان ورزشی
16 ـ کاظمی، کیوان (1375) بررسی تأثیر تمرین ذهنی بر یادگیری کاتا در ورزش کاراته در کاراته کاهای کمربند سیاه (دان 1 و 2). 18 تا 25 سال باشگاههای کاراته شیتوریو شهر اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه تهران.
17 ـ مارتنز، راینر(1369)، اعتماد به نفس (ناهید اتقیاء، مترجم)، انتشارات دفتر تحقیقات وآموزش سازمان تربیت بدنی.
18 ـ مارتنز، راینر (1371) روانشناسی ورزشی (راهنمای مربیان)، (محمد خبیری، مترجم). انتشارات کمیته ملی المپیک.
19 ـ مارک اچ انشل (1380) روانشناسی ورزشی از تئوری تا عمل ( دکتر سید علی اصغر مسدد، مترجم)، انتشارات اطلاعات .
20 ـ مناری برد (1370) روانشناسی و رفتار ورزشی (حسن مرتضوی، مترجم) انتشارات دفتر تحققات و آموزش سازمان تربیت بدنی.
21 ـ محرم زاده ، مهرداد (1375) مبانی روانی ـ اجتماعی در تربیت بدنی، انتشارات پیام نور.
22 ـ موریس، تونی، ج، بال، استفان (1376)، مروری بر آموزش ذهنی در ورزش (شکوفه نوابی نژاد، مترجم) ، انتشارات کمیته ملی المپیک.
23 ـ وست، دیود آ. بوچیز، چارلز آ، مبانی تربیت بدنی و ورزش. (احمد آزاده، مترجم) انتشارات کمیته ملی المپیک.
24 ـ رینتر، گراهام، مارتین، کتی، راهنمای عملی روانشناسی ورزشی، (محمد کاظم واعظ موسوی، مترجم)، انتشارات کمیته ملی المپیک.
25 ـ نمازی زاده ، مهدی (1356)، مبانی روانی اجتماعی در یادگیری مهارتهای ورزشی، انتشارات دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی.
26 ـ نوابی نژاد، شکوفه (1374)، بررسی ویژگیهای روانی ورزشکاران زن شرکت کننده در مسابقات قهرمانی کشور سال 1373، سازمان تربیت بدنی، معاونت ورزشی بانوان کشور، اداره کل ورزش بانوان کشور.
• کوهنوردى و خطر
ورزش کوهنوردى، با خطر همراه است، معمولاً بخشى از هر کتاب آموزش کوهنوردى، اختصاص
به شناخت خطرهاى کوهستان و راه هاى مقابله
با آن دارد. همچنین، در بیشتر شماره هاى هر
مجله کوهنوردى، اخبارى از حادثه هاى مرگبار
یا دردناک به چشم مى خورد. و در
صفحه شناسنامه بسیارى از نشریات کوهنوردى، (و برگه هاى درخواست عضویت باشگاه هاى کوهنوردى و بروشورهاى همراه وسایل کوهنوردى) به «خطرهاى
ذاتى» این فعالیت به صراحت اشاره شده و از خواننده خواسته شده که مسئولیت عواقب
ناشى از حادثه هاى کوهستان را شخصاً بپذیرد.
سازمانهاى جهانى که فعالیتشان مرتبط با کوهپیمایى است، به این ویژگى اشاره دارند، براى مثال در مجموعه رهنمودهایى که اتحادیه جهانى حفاظت (IUCN) در زمینه نگهدارى و استفاده از مناطق کوهستانى ارائه داده است، در چند مورد به خطرهاى محیط هاى کوهستانى اشاره شده است: «رهنمود ۱۴۲- مخاطرات به طور سرشتى بخشى از تجربه کوهستان به شمار مى روند، باید آن را پذیرفت و به رسمیت شناخت. نباید هراس داشت، اما به وسیله احتیاط مستمر و درونى شده مى توان هراس را دست آموز و مهار کرد، مخاطرات را پشت سر گذاشت یا با آن روبه رو نشد و از کوهستان لذت برد. کوهستان هیچگونه بى احتیاطى را بر نمى تابد. » لازم به یادآورى است که آن درجه از «احتیاط مستمر» که بتوان با آن به کلى از خطر کوهستان دور شد، عملاً دست نیافتنى است و با کوهنوردى هاى نوآورانه و دشوار، قابل جمع نیست. بیان واقع بینانه خطرهاى کوهنوردى را مى توان در یکى از بندهاى «بیانیه تیرول» دید که توسط کریس بانینگتون، کوهنورد پرسابقه در کنگره آینده ورزش هاى کوهستانى در اینسبروگ اتریش (۸ سپتامبر ۲۰۰۲) خطاب به کوهنوردان خوانده شد، و مورد قبول بیش از یک صد کارشناس و کوهنورد و سنگ نورد برجسته جهان قرار گرفت: «مسئولیت خطر کردن ها (risks) را بپذیرید.»
بررسى هاى آمارى
بسیارى در زمینه خطرهاى کوهنوردى انجام شده است. فقط براى ارائه یک نمونه، مى توان یادآور شد که از میان ۲۱۲ نفر
کوهنورد که از ایران در قالب تیم هاى اعزامى
فدراسیون از۱۳۵۲ تا ۱۳۸۲ به کوه هاى بلند جهان (هیمالایا، قراقوروم، تیان شان، پامیر) رفته اند، پنج
نفر در کوه کشته شده اند
(مرحومان عبدالله عزیزى، حسین حراستى، جلال فروزان در برنامه هایى به جز برنامه هاى
فدراسیون، محمد داودى در یک برنامه فدراسیون در داخل کشور، محمد اوراز در یک
برنامه برون مرزى فدراسیون). این میزان خطر (نزدیک به ۵/۲ درصد)،
نشان دهنده میزان ریسکى است که کوهنوردان جدى و پرکار، کم و بیش با آن مواجه اند. البته کوهنوردى عمومى، نسبت به کوهنوردى در کوه هاى بلند جهان، خطر بسیار کمترى دارد، به طورى که شاید بتوان گفت خطر آن از خطر رانندگى حرفه اى و حتى غیرحرفه اى در
ایران کمتر است.
• مسئولیت حوادث کوهنوردى
طبق بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامى «حوادث ناشى از عملیات ورزشى مشروط بر این که سبب آن حوادث، نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد و این مقررات هم با موازین شرعى مخالفتى نداشته باشد» جرم به شمار نمى رود. در مورد کوهنوردى به جاى «مقررات»، مى توان عرف جامعه کوهنوردى را مدنظر قرار داد، و گفت به شرط آنکه این عرف در مکان ورزش (کوهستان) و در زمان اجراى برنامه رعایت شده باشد، مسئولیت حوادث کوهنوردى و عواقب آن (تا حد مرگ) بر عهده کسى نیست. چنانچه این مصونیت براى دست اندرکاران ورزش نبود، انجام تمرین ها و اجراى برنامه هاى ورزشى جدى چنان پرمسئولیت مى شد که ممکن بود کسى به سرپرستى یا مدیریت یک فعالیت ورزشى تن ندهد. از سوى دیگر رعایت نکردن مقررات و عرف ورزشى موجب مسئولیت است که به ویژه در مورد سرپرستان و مربیان و افراد کارآزموده همراه ورزشکاران، بسیار بیشتر است. سرپرست وظیفه دارد تناسب فعالیت ورزشى را که بر عهده ورزشکار گذاشته مى شود، با صلاحیت و آمادگى او در نظر بگیرد؛ بر مناسب بودن وسایل و پوشاک او نظارت کند و به شرایط جوى که فعالیت هاى ورزشى در آن صورت مى گیرد… توجه کند»۶، در موقع بروز حادثه به سرعت و به شیوه اى مناسب به کمک آسیب دیده بشتابد و … قصور در این موارد، موجب مسئولیت براى وى خواهد بود.
حادثه و آسیب دیدگى جزیى از هر فعالیت ورزشى است، و در ورزشى مانند کوهنوردى جدى، مى توان گفت که خطرپذیرى یکى از ارکان فعالیت است. اما در برنامه هاى«ملى» باید این خطرپذیرى کمتر از برنامه هایى باشد که چند کوهنورد با سطح تجربه کم و بیش یکسان و به شکل دوستانه اجرا مى کنند. چرا که در شکل دوم، همگى با مسئولیت یکسان به استقبال خطر مى روند و على القاعده پاسخگوى مقام یا جماعتى از مردم نیستند. برعکس، در تیم هاى ملى، ورزشکار جزء سرمایه هاى عمومى به شمار مى رود و از سوى یک سازمان اعزام مى شود، و چون این اعزام با هزینه مردم انجام مى شود، مسئولیت سرپرست سنگین تر است و باید به عموم مردم (اعم از متخصص و کارشناس، یا فرد عادى) پاسخگو باشد.
• بررسى مرگ محمد اوراز
با توجه به گزارش فدراسیون کوهنوردى از حادثه گاشربروم یک ۷ و فیلم «از صعود تا صعود» ۸ مشخص است که اوراز و مقبل هنرپژوه از حدود ارتفاع ۷۸۰۰ متر به ارتفاع ۷۲۰۰ متر، روى یک شیب برفى- یخى سرخورده و پایین آمده اند. علت این سقوط هر چه بوده (ریزش بهمن، رانش برف و یخ یا سنگ، و یا احتمالا» لغزش پا)، در هر صورت دو نفر نامبرده در زیر برف مدفون نشده اند و پس از پیدا شدن توسط «تیم پشتیبانى»، محمد در قسمت سر آسیب دیدگى ظاهرى نداشته اما ظاهراً دچار اشکال جدى در ناحیه کمر بوده است. در مرحله انتقال به بارگاه ۳، او باز سقوط مى کند (همراه دو نفر دیگر) و این بار دچار آسیب دیدگى و خونریزى شدید در ناحیه سر مى شود. به این ترتیب مى توان حدس زد که اوراز در این مرحله، آسیبى بیشتر از سقوط اول را متحمل شده است. آن طور که از گزارش و فیلم بر مى آید، کمک هاى اولیه مانند تلاش براى تثبیت قسمت هاى مشکوک به شکستگى یا آسیب دیدگى (ستون فقرات، …) پانسمان سر، و یا دیگر کارهاى مشابه، دست کم تا حدود هفت ساعت پس از پیدا شدن اوراز و هنر پژوه صورت نگرفته است. به عبارت دیگر دقایق و ساعت هاى حیاتى از نظر اجراى کمک هاى اولیه، بدون انجام کار قابل توجهى سپرى شده اند.
کشیدن مصدوم بر روى برف و یخ و سنگ بدون برانکار مناسب که داراى کفى محکم و حفاظ براى ستون فقرات و سر باشد، موجب وارد شدن یا تشدید آسیب دیدگى هاى ستون فقرات و جمجمه مى شود، به ویژه که او در مراحل بعدى هم چند بار به داخل شکاف هاى یخى و … سقوط مى کند. نفوذ آب از چادر و زیراندازى که به دور اوراز پیچیده شده (مطابق اظهارات همراهان او، نایلون از بارگاه دوم به پایین، به دور او پیچیده مى شود) باعث اتلاف شدید دماى بدن مى شود.
عامل تشدید کننده این اتلاف دما، تعریق بدن و دفع ادرار و مدفوع
در مدت تقریباً پنج شبانه روز و نیز ریزش برف بر سر و صورت بوده است. از دست دادن
دما، مى تواند به هیپوترمیا (Hypothermia) یا آسیب دیدگى شش ها و دیگر اندام هاى درونى
منجر شود. در گزارش هاى ارائه
شده، هیچ اشاره اى به تغذیه اوراز در پنج روز پس
از حادثه نشده است. فقط در یک مورد در فیلم اشاره مى شود که در روز اول به علت خونریزى، از دادن آب به او خوددارى
مى شود، و در گزارش کتبى چند جا به
کمبود یا نبود مواد غذایى و آب (براى همه) اشاره شده است. همچنین از گزارش مشخص
است که در دو روز اول سرم هم به او وصل نشده است. کم شدن آب بدن، یکى از عوامل
بسیار خطرناک در کوهنوردى است که مى تواند به
تشدید عوارضى مانند سرمازدگى، هیپوترمیا، از دست رفتن حس تشخیص و عوارض قلبى-
عروقى منجر شود.
نظریه: اجرا نشدن کمک هاى اولیه،
ناآشنایى افراد تیم پشتیبانى به اصول حمل مصدوم و نجات در کوهستان، ارائه نشدن
رهنمودهاى مناسب از سوى سرپرستى به منظور حمل مصدوم با بهترین شیوه ممکن به کمپ ۳ آسیب دیدگى اولیه را در چند ساعت پس از حادثه به میزان زیاد تشدید
کرده است.
موارد قصور: تیم پشتیبانى (چهار نفر حاضر در بارگاه ۳ در روز صعود به سوى قله) و دیگر افراد گروه، نهایت تلاش خود را براى
یافتن و حمل یا هدایت مصدومان به پایین انجام داده اند. با نگاهى به فیلم و تجسم شرایط آب و هواى خراب در ارتفاع ۷۰۰۰ تا ۵۰۰۰ متر، مى توان به دشوارى طاقت فرساى این کار که تا سرحد مایه گذاشتن از
جان پیش رفته پى برد. اما،
تلاش و فداکارى اگر در وضعیت مناسب صورت نپذیرد و یا با دانش کافى توام نباشد،
ممکن است به نتیجه مطلوب منتهى نشود. موارد قصور در ارتباط با حادثه گاشربروم-۱ را مى توان به دو
دسته تقسیم کرد: موارد کلى که به شیوه مدیریت فدراسیون کوهنوردى مربوط است، و
موارد خاص که مربوط به برنامه گاشربروم-۱ است:
موارد کلى: فدراسیون کوهنوردى هیچگاه به شکل منطقى و مستدل به مسئله خطرات کوهستان
نپرداخته است و به جز یکى دو مورد اشاره ضمنى و گذرا، در هیچ یک از گاهنامه ها و اطلاعیه هاى خود به
این نکته اشاره نکرده که کوهنوردى جدى و ممتد در بردارنده ریسک و حادثه است و هرچه
روزهایى که شخص در کوه سپرى مى کند، بیشتر
شود و این کوهنوردى ها در
ارتفاع بالاتر انجام شود، خطر بیشتر مى شود.
مسئولان فدراسیون، پس از حادثه مرگ اوراز در مورد پرخطر بودن هیمالیا نوردى زیاد
صحبت کرده اند ، اما پیش از این تقریباً هیچ
بحثى در این زمینه نداشته اند. به
این ترتیب فدراسیون تا حدودى سبب ساز سهل انگارى در میان کوهنوردان (حتى هیمالیا
نوردان خود) و زمینه ساز ناآمادگى ذهنى خانواده هاى کوهنوردان شده است.
فدراسیون کوهنوردى، چند بار هم که به موضوع حادثه در کوهستان پرداخته، به این تصور دامن زده است که کوهنوردانى که بیشتر به کوه مى روند (با تجربه ها) یا اشخاصى که دوره هاى رسمى را گذرانده اند(به طور مشخص، مربیان فدراسیون) کمتر در معرض حادثه با این موضوع با داده هاى آمارى و واقعیت هاى جهان کوهنوردى مغایرت دارد. در واقع مربیان کار آزموده یا افراد باتجربه فقط اگر به هدایت اصولى و محتاطانه یک گروه کوهنورد براى اجراى برنامه اى پایین تر از حد نهایى توان خود بپردازند، مى توانند ضریب برخورد با حادثه را کم کنند؛ نوآورى و رکوردشکنى در کوهنوردى با خطر بسیار همراه است. طبق مقررات و عرف ورزش ها، آموزش مناسب شرط اولیه در برنامه ریزى فعالیت هاى ورزشى است. در فدراسیون کوهنوردى، از قابلیت هاى فنى پیشکسوتان، مربیان و دیگر کوهنوردان با تجربه کشور در حد مناسب و کافى استفاده نمى شود.
به طور مشخص، در زمینه هیمالیانوردى، عمده نیروى آموزشى
فدراسیون متشکل از کسانى است که فعالیتشان در کوه هاى بلند محدود به کارهایى است که با همین مدیریت کنونى شروع
شده است. در واقع فدراسیون از تجربه پیشینیان، و کوهنوردان بیرون از دایره بسته
همکاران خود، کمتر استفاده کرده است. همچنین از استخدام مربى خارجى (که پس از چند
برنامه اولیه آن در هیمالیا لازم بوده) خوددارى کرده و به توصیه هاى کارشناسان در این زمینه توجه نکرده است.
فدراسیون وظیفه دارد براى تیم هاى ملى،
«ورزشکاران نخبه و طراز اول» کشور را شناسایى، گزینش و تقویت کند». در فدراسیون
کوهنوردى، این رویه به نحو مناسبى اعمال نمى شود، اگرچه چند نفرى از اعضاى بعضى از تیم هاى ملى کوهنوردى، جزء کوهنوردان برجسته کشور بوده اند. اما ترکیب غالب آنها شامل کوهنوردان کم تجربه و آموزش
ندیده بوده است. مى توان گفت
فدراسیون کوهنوردى قابلیت جذب و تحمل کوهنوردانى را که بیرون از فدراسیون تجربه
اندوزى کرده و آموزش دیده اند، و به
همین دلیل در برابر دست اندرکاران
فدراسیون جسارت بیان، و«ادعا» دارند، ندارد. در مدت تقریباً هشت سالى که از شروع
برنامه هاى هیمالیا نوردى «ملى» فدراسیون
مى گذرد، بیشتر چهره هاى پرسابقه، صاحب سبک و داراى قدرت و جسارت با آن که با فدراسیون
شروع به همکارى کرده اند، به
دلایل گوناگون از آن رانده شده اند. به
نظر مى رسد که مدیریت فدراسیون، در
انتخاب تیم هاى ملى بیشتر خواهان کوهنوردان
متوسط و حرف شنو!! است.
۴-۱-۳) در فعالیت هاى ورزشى، «رعایت اصل سلسله مراتب مهارت ها و حرکات یک اقدام احتیاطى است» و به عبارت دیگر باید از
«انجام یا ارجاع حرکتى که ورزشکار حرکت مقدم بر آن را نمى داند، پرهیز کرد. زیرا عدم رعایت این قاعده ممکن است موجب صدمه
شود و چون این بى توجهى از نظر علم حقوق تقصیر محسوب مى شود، مربى مسئول پیامدهاى قانونى آن خواهد بود». در کوهنوردى،
اعزام شخصى که سابقه ناچیزى در اجراى کارهاى فنى و زمستانى دارد، یا بر اصول کمک هاى اولیه، کار با قطب نما و حمل مصدوم مسلط نیست، به هیمالیا
و دیگر رشته کوه هاى بزرگ،
قصور به شمار مى رود.
لایه بندی لباسها (Insulation) :: مهمترین یاور و کمکی که ما در این نبرد داریم، عایق بندی بدن خود با پوشاک مناسب است. نقش پوشاک در اینجا کمک به کاهش انتقال حرارت است که به علت شکل اسفنجی و وجود فضاهای خالی بین بافت آنها انجام می شود. در واقع هوا بهترین عایق برای محافظت بدن در برابر سرماست. فضای خالی بین بافت های لباس باعث کاهش شدت انتقال انرژی از سطح پوست به لایه های بالاتر می شود. در مقابل آب و رطوبت عایق ضعیف تری نسبت به هواست. به همطن دلیل است که پوشاک ضد باد (windproof) از پارچه های بدون منفذ تهیه می شوند.
چگونه بدنمان را عایق بندی نماییم :: اگر شما یک خانه بودید در این صورت عایق بندی شما با کمی پشم شیشه و ورق های فایبرگلاس، کار سختی نبود اما اینطور نیست. متاسفانه موجود زنده ای هستید که بدنش دائما در حال تنفس است و تنها از گردش در محیط های معمولی راضی نمی شود بلکه نیاز دارد تا در سردترین محیط ها هم به فعالیت بپردازد. عایق بندی مناسب به معنی پوشش بیشتر نیست. عامل راحتی را نیز باید در نظر بگیرید. در واقع در اکثر مواقع فقط چند میلی متر ریز اقلیم (Microclimate) مناسب در کنار پوسستان به شما راحتی مورد نظر را می دهد. دقیقا همان کاری که حیوانات در طبیعت در سرمای شدید به کار می برند. بر این اساس باید به این موضوع توجه اساسی داشته باشید که هوای محبوس شده در بافت های پوشاکتان در واقع بهترین عایق حفظ حرارات بدنتان است. همان عاملی که کمپانی های تولید کننده پارچه نیز در تولید پارچه های مناسب از ان استفاده می کنند. این ریز اقلیم پیرامون بدن به علت جریان هوا (باد) دائما در حال خنک شدن است و به همین دلیل است که پوشاک تولید شده از پارچه های ضد باد مثل Pertex یا Ventile جز ضروری پوشاک کوهنوردان هستند. میزان حراراتی که یک کوهنورد در حین فعالیت تولید می کند برای سنجش میزان ضخامت عایق های وی بسیار مهم است و باید کنترل گردد. یک فرد که فعالیت می کند 1600 درصد از شخصی بدون تحرک انرژی (گرما) تولید می کند. به این دلیل است که می بینیم در اورست کوهنودان می توانند در دمای-15°C هم به کوهنوردی بپردازند. زمانیکه مفهوم عایق بندی را دریافتید نکته مهم دیگریباقی مانند و آن اینست که.......
گرم شدن بدن دشمن گرم ماندن آن است ('Getting hot is the worst way to stay warm'):: زمانیکه فعالیت می کنید و یا دمای محیط اطرافتان بیشتر از 37°C یا هردو، دمای بدنتان افزایش می یابد. زمانی دمای پوست بدن به 37°C می رسد بدن شروع به عرق کردن می نماید. عرق کردن تلاش بدن برای از دست انرژی (گرما) و رسیدن به تعادل حراراتی است. همانطور که همه ما می دانیم، زمانیکه بدن عرق میکند و پوست مرطوب می شود، آب شروع تبخیر شدن از سطح پوست می کند و سبب می شود تا پوست شما سرد تر شود. علت این امر این است که زمانی ک عرق از سطح پوست شما به علت باد جدا می شود امکان تشکیل یک لایه نمدار از هوا در اطراف پوست بدنتان وجود نخواهد داشت وهرچه تعداد مولکول های جدا شده از پوست شما بیشتر مولکول های آب تولید شده توسط پوست باشد شما بیشتر (سریعتر) سردتان می شود. باد بیشتر (تند تر) تنیجه ای جز احساس سرمای بیشتر بر پوست شما برای شما نخواهد داشت. برای جدا شدن یک مولکول آب از سطح آزاد آب مقدار مشخصی انرژی لازم است و این مقدار انرژی با شدت باد رابطه عکس دارد. این همان پدیده معروف اثر باد سرما زایی (WindChill Effect) است. این فرآیند به شدت در کنترل دمای داخلی بدنتان موثر است و شما را سرد می کند (احساس سرمای بیشتری می کنید).
اما ...
مشکل اینجاست که وقتی یک کوهنورد فعالیت می کند و در نتیجه عرق می کند، حفره های خالی موجود در بافت لباس های وی پر ازآب می شود و به این علت هوا خاصیت عایق بودن خود را از دست می دهد. در این شرایط انرژی می تواند از طریق آبی که در این حفره ها وجود دارد سریعتر انتقال پیدا کند. ....
برای خنک کردن بدن در این شرایط باید دمای هوای محیط کم شود . برای این کار یا باید کاهش سطح تولید انرژی (گرما) توسط عضلات اتفاق بیافتد یا به وسیله تعویض (remove) پوشش های مان اجازه دهیم تبخیر عرق از سطح پوستمان به راحتی اتفاق بیافتد. با آبی که در داخل بافت پارچه ها وجود دارد احساس سرما بسیار شدید تر حاصل می شود. بخصوص اگر پوشش های ضد باد هم وجود نداشته باشند. در واقع مشکل اصلی اینجا خودش را نمایان می کند یعنی اگر شما لخت بودید عرق می کردید و عرق از سطح پوست شما تبخیر میشد اما حالا شما در داخل لباسهایی خیس قرار دارید که شما را سردتر هم می کنند.
در اینشرایط فرض کنید که بدن شما فعالیت مناسبی هم نداشته باشد و انرزی مناسبی برای جایگزینی انرژِی ازهدر رفته تولید نکرده باشد (مثلا شما برای گرفتن عکس یادگاری در قله وقت تلف بکنید) در این شرایط بدنتان در معرض یک موقیت بحرانی قرار گرفته است. این پدیده خنک شدن (Chilling) است و یکی از مهمترین دلایل افت دمای بدن (hypothermia) است. اینکه درونتان طوفانی از سرما احساس کنید نه بیرونتان می تواند کشنده باشد( being the 'storm within' not the 'storm without' that can kill ).
دقیقا به همین دلیل است که یک لایه خشک و نازک در روی پوست لازم است تا یک ریز اقلیم (Micro Climate) فعال برای خشک نگه داشتن سطح پوست ایجاد کند. اگر این مفاهیم را درک کرده باشید و تجهیزات مناسبی نیز داشته باشید، می توانید تحت شرایط سخت و سرمای شدید نیز از بروز سرما زدگی جلو گیری نمایید.
عرق کردن ممنوع!::
شرکتها و کمپانیهای سازنده محصولات کوهنوردی در شعارهای تبلیغاتی خود ادعا می کنند که با محصولات قابل تنفس و خارق العاده خود، شما را گرم و سطح پوست بدن شما را خشک نگه می دارنند و این کار را تحت هر شرایط آب و هوایی و با هر سطح از فعالیت بدنی شما می توانند انجام دهند. اما مشکل، محصولات تولیدی و کیفیت آنها نیست بلکه مشکل خود شما هستید. حتی بهترین محصولاتی هم که به عنوان لایه اول تولید شده اند زمانی که عرق کنید، خیس می شوند و کارایی شان کاهش می یابد و زمانی که بیش از حد فعالیت کنید دمای بدنتان بالای 37°C می رود، پس انتظار معجزه از این پارچه های پلی استری و پلی آمیدی نداشته باشد. اولین دفاع در برابر سرمازدگی و کاهش دمای بدن این است که بدانیم چطور از این محصولات بدرستی استفاده کنیم. وظیفه اول شما این است که با کنترل میزان تعرق و انتخاب ضخامت مناسب برای پوشاک لایه اول خود سطح دمای بدن خود را در 37°C تنظیم کنید. اگر رفتار کوهنوردان حرفه ای را بررسی کنید، خواهید دید که آنها از پوشاک نازک استفاده می کنند و زمانی که به دلیل سرمای شدید محیط مجبورند از پوشاک ضخیم تر و لایه های بیشتری استفاده کنند، آنقدر آهسته حرکت می کنند تا تولید انرژی در بدنشان را، در حد مشخصی محدود سازند. به این وسیله آنها میزان تعرق بدن خود را تنظیم می کنند. در ضمن در این مواقع میزان آمادگی جسمانی نیز بسیارمهم است. یک کوهنورد ورزیده کمتر از یک کوهنورد معمولی تقلا می کند و به همین دلیل کمتر هم عرق می کند. شما حتما کوهنوردان مبتدی را دیده اید که تمام لباسهای خود در حین حرکت پوشیده اند. دقیقا به همین دلیل است که آنها زودتر خسته شده و زود تر سرمازده می شوند. آنها نمی دانند که به محض شروع کوهنوردی چه مقدار انرژی توسط عضلاتشان تولید می شود.
از مزیت های پارچه ها بهره ببرید . :: دومین چیزی که باید به آن وجه داشته باشید استفاده از پوشاک با کیفیت و مناسب است. از پوشاکی استفاده کنید که دو مزیت را همزمان داشته باشند: به قدر کافی شما را گرم نگه دارند و احتمال سرمازدگی شما را کاهش دهند وبخاطر ساختار مناسبشان اگر شما موفق نشدید عرق کردن خود را کنترل کنید و لباستان خیس شد قالبیت خود را تا حدود زیادی حفظ کند. به ایت ترتیب شما هب حد بالایی از کارایی در پوشاکتان می سرسید که به شما این توانایی صعود به ارتفاعات بالا در شرایط سخت و حفظ جانتان را می دهد. پارچه کتان بدترین منسوجی است که می توانید در پوشاک خود در برنامه زمستانی استفاده کنید. چرا که به طور کامل از عرق شما اشباع شده و اصلا توانایی انتقال عرق را به لایه های بعدی ندارد. به این ترتیب شما به راحتی سرما زده خواهید شد.
سه خاصیت مهم که پارچه های مورد استفاده در فعالیتهای زمستانی برای مقابل ه با سرما زدگی باید داشته باشند به این قرار است:
خاصیت فتیله ای داشتن (Wicking):
عرق باید از سطح پوست شما براحتی به لایه های بعدی منتقل شود تا به این ترتیب میزان انتقال حرارت ازبدنتان به کمترین مقدار خود می رسد. این اتفاق به می تواند به اشکال مختلفی صورت بگیرد و بطور معمول بوسیله پارچه های آب دوست (hydrophilic) در پوشاک لایه اول بدست می آید. لباسهای لایه اول به سرعت عرق را جذب کرده و بوسله حرارت دفع شدن بدن آن را به لایه های بالایی منتقل می کنند.
تراکم (Density):
یک پارچه کلفت دارای بافت بیشتر و فضای خالی کمتری نسبت به پارچه های نازک است و از آنجا که هوا بهترین عایق است، پارچه های نازک بهترین انتخاب ممکن هستند. بعلاوه اینکه زمان خشک شدن و گرم شدن وقتی خیس می شوند، در این پارچه کمتر از پارچه های ضخیم است. پارچه های تهیه شده از پر و پشم های خاص و پلی استرو پلی آمیدتحت عنوان تجاری پلاراز بهترین این پارچه هستند.
خاصیت ارتجاعی (Stretch):
هر چقدر پارچه به پوست نزدیک تر باشد، انتقال عرق از آن بسیار بهتر صورت می گیرد. هر چقدر که با پوشاک لایه اول خود، سریعتر به تعادل حرارتی برسید، انتقال حرارت کمتری هم خواهید داشت و می توانید ریز اقلیم (Micro Climate) کامل تری را در سطح پوست خود بوجود آورید. این لایه نزدیک به پوست می تواند نقش بسیار موثری در تثبیت کردن یا بهم زدن تعادل حرارتی در مواقی که بدن سرد یا گرم می شود، داشته باشد. لباسهای لایه اول با خاصیت ارتجاعی بهترین پوشاک لایه اول هستند اما به مرور زمان خاصیت ارتجاعی خود را از دست می دهند و براحتی آسیب دیده و پاره می شوند.
لباسهای ضد سرما (Anti chill):: لایه بندی پوشاک بهترین راه برای رسیدن به راحتی و آسایش در شرایط سخت زمستانی است. با استفاده از پوشاک لایه اول جذب (Stretch)، با تراکم و ضخامت کم، شما می توانید یک ریز اقلیم مناسب در اطراف پوست بدنتان داشته باشید که عرق را از سطح پوستتان جذب کرده و آنرا به لایه های بعدی منتقل می کند. با این لایه اول حتی در باد های شدید هم می توانید با اضافه کردن یک لایه ضد باد () بخوبی از خودتان در مقابل سرما محافظت کنید. به همین دلیل است که کوهنوردانی را در هیمالیا می بینید که تنها لباسهای لایه اول خود را به تن دارند و یا در زیر لایه محافظ (Shell) خود تنها پوشش لایه اول را بر تن دارند.
قابلیت تنفس پوشاک خاصیت بسیار مهمی است و بهمین دلیل شما امروزه با پوشاکی روبرو هستنید که هر سه کار را در آن واحد می توانند برای کوهنوردان انجام دهند. این پوشاک نازک زمانی که با دستکش و کلاه (6 درصد از گرمای بدن از طریق سر به دفع می شود) مورد استفاده قرار بگیرند و قابلیت های بالایی از خود بروز می دهند. ضمن اینکه شما می توانید با افزایش و یا کاهش میزان تحرک خود میزان حرارت تولیدی توسط بدنتان را کنترل کنید. نکته مهم این است که شما به میزان کمتری عرق می کنید و خطر کاهش آب بدنتان (dehydration) شمار را کمتر تهدید می کند که خود عامل دیگر در احساس سرماست. در این شرایط حتی اگر احساس سرما کنید می توانید با افزایش یک لایه به پوشش خود از خود به خوبی محافظت کنید. نکته آخر این است که مطمئن شوید تمام لباسهای انتخاب شده برای لایه های مختلف به خوبی در بدنتان قرار (Fit) می گیرند و به تن کردن و خارج کردنشان براحتی برایتان امکان پذیر است. تنها بر روی شلوارتان متمرکز نشوید که بآیا براحتی متوانید آنرا بپوشید و استفاده کنید در مورد سایر پوشاکتان هم وسواس به خرج دهید.
آزمون آخر:: تمام شد. حالا شما مجموعه از اطلاعات را در اختیار دارید که من بعد از آن همایش جمع آوری کرده ام. می دانم که اطلاعات وجود داشتند که مکن است باعث سردرگمی شما شوند اما امیدوارم حداقل این حسن را داشته باشند که مانند من باعث شوند تا شما بیشتر از دمای قسنتهای داخلی بدنتان در برنامه های زمستانی خود محافظت نمایید. و به عنوان آزمون آخر امیدوارم، شما با کنارهم قرار دادن اطلاعات مورد نیاز از این مقاله "هنر تحمل کردن" را بدست آورده باشید
ریز اقلیم و احساس راحتی ............ Microclimate
کمپانی Gore داخل بخش لغت نامه سایت ش یه لغتی (یا مفهومی!!) را تعریف کرده به نام Microclimate ترجمه مناسبی که برایش شنیدم ریز اقلیم هست. اینکه ریز اقلیم چیست و چرا اهمیت دارد ؟
Gore ریز اقلیم را اینجوری تعریف کرده: لایه بسیار نازکی از هوای گرم که نزدیک سطح پوست قرار دارد. اکثر مردم در محدوده دمایی 90 تا 95 درجه فارنهایت و رطوبت 40 تا 60 درصد احساس راحتی می کنن.
در واقع کنترل این درجه حرارات و رطوبت و نگه داشتن اون در یک محدوده مشخص باعث می شود تا ما در شرایط آب و هوایی مختلف بیشترین بازدهی را داشته باشیم. عوامل زیادی بر احساس راحتی تاثیر میگزارند: رطوبت، میزان گرمایی که از بافت پوشاک عبور می کنن، فیزیولوژی بدن هر فرد و عوامل طبیعی. این عوامل به طور کلی در نمودار زیر نشان داده شده اند:
همانطور که می بینید از بین این سه فاکتور مهم ما شاید نتوانیم دو تا را کنترل کنیم یا کنترل کمتری بر آنها داشته باشیم اما یکی از آنها یعنی پوشاک را می توانیم با توجه به شرایطی که در آن احساس راحتی بیشتری می کنیم کنترل کنیم. با شناخت ویژگی های الیافی که در پوشاک استفاده می شوند می شود شرایط ریز اقلیم را به شرایط راحتی نزدیک تر کرد. نمودار زیر را ببنید:
در این نمودار دما و رطوبت و احساس راحتی با هم نمایش داده شدند . همانطور که می بینید بهترین شرایط از نظر دما و رطوبت، دمایی بین 31 تا 33 درجه سانتیگراد و رطوبتی بین 40 تا 60 درجه است. قطعا این شرایط برای افراد مختلف با شرایط فیزیکی مختلف فرق می کنن اما آنچه که اینجا معرفی شده به طور عمومی ارایه شده. یعنی میانگینی از شرایط راحتی برای تعداد زیادی از آدمهاست. وقتی این اطلاعات وجود داشته باشد آنوقت می شود پوشاک را برای تامین این شرایط خیلی آگاهانه انتخاب کرد. و خیلی از پوشش ها را هم خیلی آگاهانه!!! استفاده نکرد. عامل مهم دیگه ای هم که توی نمودار نیست ولی نقش مهمی در احساس راحتی دارد جریان هوا یا Airstream هست. آنچه اینجا معرفی شده جریانی بین 10 تا 35 سانتیمتر بر ثانیه هست. پس اگر به دنبال این هستیم که در زمستان و تابستان در لباسهایمان راحت باشیم باید این سه تا عامل را در نظر بگیریم و شرایط ریز اقلیم را کنترل کنیم.
اما چطور!!!!!؟؟؟
واضحه که ما احتیاج به پوشش داریم و انتخاب این پوشش تاثیر بسیاری بر ریزاقلیم و راحتی ما دارد. بیاید لباسهایی را که از آنها به عنوان پوشش استفاده میکنیم به دو دسته تقسیم کنیم (البته منظورم در اینجا از لباس آن پوششی است که دقیقا نزدیک پوست قرار دارد یعنی پوشش لایه اول):
1- لباسهای شهری: که عموما از کتان تولید می شوند.
2- لباسهای فنی: که عموما از پلی استر تولید می شوند.
حالا بیایید یک نگاه دقیقتری به این پوشش ها به عنوان لایه اول داشته باشیم. البته در نظر داشته باشید ما به دنبال احساس راحتی در پوشاک هستیم.
تصویر زیر دید خیلی خوبی به ما می دهد:
Material resulting |
|
Material resulting |
|
|
در این شکل ما با سه بخش یا درواقع با سه تا محصول روبرو هستیم. بخش اول مربوط به یک محصول به نام PRH هست. بخش دوم مربوط به پوششی که 100 درصد کتان هست و بخش سوم مربوط به پوششی که 100 درصد پلی استراست . دایره های سیاه عرق به شکل مایع و دایره های سفید عرق به شکل بخار را نشان می دهند.
بخش اول (a):: احساس راحتی.
این بخش همان شرایط ایده ال را نشان می دهد. یعنی لایه اول عرق را بخوبی جذب می کند و بخوبی هم آن را از خودش دفع می کند. درست مثل یک فتیله.
بخش دوم (b):: احساس سردی یا سرما.
لایه اول که از کتان تهیه شده باشد همانطور که می بینید عرق و رطوبت را به سختی از خودشان عبور می دهند. این نوع بافت ها اصطلاحا آب دوست هستند. در این بافت ها گرمای بیشتری هدر می رود. و در این پارچه ها احساس سرما می کنیم.
بخش سوم (c):: احساس رطوبت.
این بخش یک پارچه که 100 درصد پلی استر هست را نشان می دهد. در این شرایط نسبت به پارچه های کتان رطوبت بیشتری دفع می شود اما نسبت به حالت اول درصد رطوبت بالاتری بین پارچه و پوست وجود خواهد داشت.
محصولی که به نام PRH اینجا معرفی شده یک محصول جدیده!! که هنوز به شکل تجاری در پوشاک استفاده نمی شود یا حداقل من تو کاتالوگ ها ندیدم. اگه آن را کنار بگذاریم با دو طیف محصولات روبرو هستیم آنها که از کتان تهیه شده اند و آنها که از پلی استر تهیه می شوند.
با توجه به ویژگی هایی که پارچه های تهیه شده از پلی استر دارند از آنها به طور وسیعی در پوشاک کوهنوردی استفاده می شود. تمام محصولات شرکت مالدن میلز که محصولاتش با مارک پلارتک عرضه می شوند از الیاف پلی استر تهیه می شوند.
پس برای اینکه شرایط راحتی را در ریز اقلیم ایجاد کنیم باید بتوانیم با دو تا فاکتور بازی!! کنیم. یعنی بتوانیم رطوبت را کمتر کنیم (چون همه ما وقتی فعالیت می کنیم عرق می کنیم) و باید بتوانیم دما را در محدوده مشخصی ثابت نگه داریم. محصولات متنوعی هم برای این منظور تولید شدند. محصولاتی که در عین اینکه می توانند خاصیت فتیله ای داشته باشند، هوای زیادی هم بین بافت آنها محبوس شده و به عنوان عایق عمل میکنند.
چون با شرایط آب و هوایی متفاوتی حتی در طی یک برنامه چند روزه روبروییم احتیاج به بافت هایی داریم که بتوانند در باد شدید، در آفتاب شدید، در سرمای شدید، در بارندگی شدید شرایط راحتی ریز اقلیم را برای ما محیا کنند. برای این منظور تئوری لایه بندی لباسها از طرف تولید کننده پوشاک کوهنوردی ارایه شده. به طور خلاصه تئوری لایه بندی پوشاک به ما می گوید شرایط ریز اقلیم را با استفاده از لایه های متعدد پوشاک که بافت های متفاوتی دارن و وظایف مختلفی رو انجام می دهند کنترل و بهینه کنیم. آنچه که در حال حاضر مرسوم هست این است که از سه لایه پوشاک استفاده کنیم.
1- لایه اول برای جذب عرق از سطح پوست و انتقال آن به لایه های بعدی و کنترل رطوبت بهینه و همچنین حفظ دمای بدن در محدوده مطلوب 32 هست. در واقع مهمترین بخش برای کنترل شرایط ریز اقلیم لایه اول پوشاک ماست. به طور سنتی ما هم از بدترین نوع آن یعنی از تی شرتهای تولید شده از کتان برای لایه اول استفاده می کنیم. بهترین پارچه های تولید شده برای این لایه با کارک های تجاری زیر عرضه شدند: Dupont-CoolMax , polartec-PowerDry, Patagonia-Capilene ,Hellyhansen-Lifa
این که این پارچه ها چه تفاوتی دارند برای من سئوال بود درسته کارایی آنها با هم تفاوت می کند اما مهم این است که از لایه اول استفاده بشود. لایه اولی که 100 درصد پلی استر باشد. از کتان به هیچ وجه نباید در پوشاک کوهنوردی استفاده کنیم!!!!! :)))
لایه اول لایه دوم لایه سوم
لایه دوم:: لایه عایق نامیده می شود. و ظیفه آن حفظ حراراتی که از لایه اول خارج شود. پارچه هایی که برای لایه دوم استفاده می شوند بر این مبنا تهیه شده اند که بیشترین هوای ممکن را بتوانند بین بافتهایشان محبوس کنند. بنابراین این لایه در شرایط آب و هوای سرد به پوشش ما اضافه می شود. همان شرکتهایی که در بالا معرفی شدند هم محصولات بسیار خوبی برای این لایه تولید کردند.
لایه سوم:: لایه محافظ هم نامیده می شود. ویژگیهای این لایه احتیاج به توضیحات مفصلی دارد. برای محافظت در برابر خراشیدگی، بارندگی ها و باد از این لایه استفاده می شود. بهترین بافت های این لایه با مارک های زیر تولید می شوند: Gore-Tex , Hyvent , Aqua-Dry and Dri-Lite.
لایه چهارم:: لایه فوق عایق هم نامیده می شود. پرها بهترین پوشش برای این لایه هستند.
آن بالا، چه می شود خورد؟
بعداز هفت هشت ساعت بالا رفتن توی سرما و به دوش کشیدن یک کوله ی چهل پنجاه کیلویی هیچ چیزی بیش تر از یک دیزی سنگی چرپ و چیلی با ترشی لیته حالت را سرجایش نمی آورد. اگر هم خیلی شیک باشی دلت پیتزا و لازانیا می خواهد. ولی توی ارتفاع هفت هزار متری نه خبری از دیزی سنگی است نه پیتزا. البته وقتی داری سوپ آماده ات را توی آب جوش هم می زنی می توانی تصور کنی آب گوشتت را داری آماده می کنی. ولی شرمنده، برای پیتزاخورها کاری نمی شود کرد.
برای کوه نورد، سوپ می تواند یک شام اعیانی محسوب شود. چون دو شرط یک غذای درست و حسابی کوهستانی را دارد؛ سبک و پرکالری. به خاطر فعالیت شدید و تعرق مدام، بدن آب و نمک و پتاسیم زیادی از دست داده. پس موقع شام می توانید با سوپ، آب و املاح از دست رفته بدن را جبران کنید.اگه مثل کپل مدرسه موش ها عاشق فندق و بادام و کشمش هستی، بدان و آگاه باش که درست آمدی. می توانی همه ی جیب های کوله و لباست را پر از این تنقلات کنی و در طول مسیر صعود وقت و بی وقت بهشان نکاله بزنی، اما وقت استراحت های چند دقیقه ای بهتر است از میوه هایی مثل پرتقال و نارنگی و سیب استفاده کنی، البته هیچ وقت شکلات را فراموش نکنید، هم به خاطر قند و کالری فراوانش هم به خاطر خوش مزگیش.بعضی چیزها هست که عمرا بهشان لب بزنی؛ مثل همین سیر دوست داشتنی. ولی چون سیر مقاومت بدن را زیاد می کند، در روزهای اول یک برنامه چند ماهه حتما به شما می گویند که از آن میل کنید؛ البته این توصیه فقط مال روزهای اول است؛ چون در ارتفاعات باعث تپش قلب می شود. پس اگر جلوی چشم هات توی شام اعیانیت سیر خرد کردند، سعی کن لبخند بزنی؛ چون تو یک حرفه ای هستی.
تجهیزات کوهنوردی
تجهیزات کوه نوردی به دو دسته تقسیم می شود: وسایل فردی و وسایل گروهی. وسایل فردی که به کنار، ولی از زیر بار وسایل گروهی نمی توانی در بروی. پس بی خودی کوله ات را زیادی پرنکن؛ چون این کار نه عاقلانه است و نه حرفه ای.
اگر جزو آن دسته از آدم ها هستی که پوست شکلات شان را هم یادگاری نگه می دارند، باید بدانی این جا اصلا جایش نیست. چون به اندازه کافی کوله ات سنگین هست که دلت بخواهد وسط راه بگذاریش به امان خدا. البته وزن کوله ی کوه نورد هیچ وقت نباید از وزنش بیشتر باشد، چون به ستون مهره ها و زانو آسیب می رساند.
مهمترین وسیله فردی کفش
است و بنا به این که برنامه
در چه منطقه ای و در چه فصلی انجام می شود، نوع آن فرق می کند. البته این برای توست که حرفه ای هستی وگرنه برای من همان کفش عید پارسال هم کفایت می کند.
بیشتر کوه نوردها از کیسه خواب هیچ دل خوشی
ندارند. چون هرچقدر هم جنسش پر باشد و سبک ولی هنوز نصف کوله شان را پر می کند. پس
بهتر است برای این نصفه باقی مانده حساب شده عمل کنید.
باتوم، شکل و اسم حرفه ای همان
چوب دستی خودمان است. و چون وسیله ای است که
مدام در دست کوه نورد است
بهتر است جنس آن ضد صاعقه باشد. موقع بالا رفتن و پایین آمدن این قدر به خاطر وجود چنین اختراعی خدا را شکر می کنید که لازم نیست بیشتر از این من درباره اش حرف بزنم.
اهمیت برنامهریزی و مدیریت در مسایل کوهستان
پنجدرصد از کل جمعیت جهان در نواحی کوهستانی زندگی میکنند و
چهل درصد دیگر در نواحی کوهپایه و آبریزهای کوهستانها سکونت دارند. بنابراین حدود
نیمی از کل ساکنان کره زمین به طور مستقیم تحت تاثیر محیط کوهستان قرار دارند.
بقیه ساکنان زمین هم به طور غیرمستقیم تحت تاثیر حضور کوهستان (باد و اثرات آن بر
افلیم) و منابع پایه (آب) آن است.
قاره آسیا بزرگترین، بلندترین و پرجمعیتترین رشته کوههای جهان را در خود جای
داده است. بیش از دویست میلیون آسیایی در محیطهای کوهستانی زندگی میکنند و حدود
یک میلیارد دیگر از آنان در پاییندست نواحی مرتفع مستقیما تحت تاثیر محیط
کوهستانی هستند (آمار سال 1993).
بیش از نیمی (52 درصد طبق آمار سرشماری 1353) از روستاهای ایران یعنی جایی که بخش
عمده فعالیتهای کشاورزی و دامداری را در بر دارد، در نواحی کاملا کوهستانی واقع
است. جنگلها و آبخیزهای کوهستانی بهترین مراتع و بیشترین تنوع حیاتی فلات ایران
را در خود جای دادهاند.
فلات ایران در کمربند کوهستانی نیمکره شمالی واقع است و حدود دو سوم سطح ایران را
در برمیگیرد (2/86 میلیون هکتار کوههای مرتفع و 5/30 میلیون هکتار کوهپایهها و
تپههای مرتفع). در واقع ایران از نظر فیزیکی مجموعهای از سیتسمها و رشتهکوههایی
است که یک حوزه مرکزی را به صورت یک کاسه احاطه کرده است. به ندرت ناحیهای را در
ایران میتوان یافت که از کوههای اطرافش تاثیر نپذیرد. به جرأت میتوان گفت که
شرایط اکولوژیک و اجتماعی - اقتصادی ایران به شدت با محیطهای کوهستانی آمیخته شده
و به منابع آن وابسته است.
در طول تاریخ بشر هیچ گاه کوهستانها به سرعت و شدت چهل سال اخیر مورد هجوم و تخریب قرار نگرفتهاند. رشد جمعیت، تغییر در الگوی زیست و انتظارات مردم و افزایش میزان بهرهبرداری از منابع کوهستان منجر به مساله حفاظت و بازسازی محیط و منابع مناطق کوهستانی به عنوان یکی از مباحث کنفرانس جهانی «انسان و محیط» انتخاب شد (فصل 13 دستور کار 21 در کنفرانس جهانی ریو 1992).
مساله چنین مطرح میشود که از یکسو:
الف. منابع پایه مناطق کوهستانی از مهمترین منابع طبیعی برای تمدن بشری است. منابع پایه شامل: آب شیرین، برق (انرژی هیدروالکتریک)، منابع بیولوژیک، پوشش گیاهی جنگلها، مراتع و حیاتوحش و همچنین منابع معدنی همگی در این نواحی متمرکز هستند.
ب. محیط و فضای کوهستان چه از نظر فیزیکی و چه از نظر بیولوژیک و اکولوژیک و همین طور از نظر اقتصادی و اجتماعی بسیار آسیبپذیر و شکننده است و نیاز به حمایت خاص دارد.
ولی از سوی دیگر
الف. جوامع ساکن در کوهستانها از فقیرترین جوامع بشری هستند و سطح توسعه در این نواحی بسیار پایینتر از دشتهاست. جوامع مزبور فاقد ظرفیت لازم برای اعمال مدیریت ضروری برای حفاظت و بهرهبرداری صحیح از این محیط و منابع طبیعی حیاتی هستند. برای مثال در حال یکه منابع طبیعی مناطق کوهستانی آسیا تامینکننده زندگی هر 6 آسیایی از 10 آسیایی است. اما درآمد متوسط خود ساکنان آن بسیار پایین و حدود 140 دلار در سال بیشتر نیست (درآمد متوسط آسیاییها بیش از 1000 دلار در سال برآورده شده است.) بدین ترتیب حتی رسانیدن سطح زندگی این مردم به بالاتر از خط فقر خود دستاوردی بزرگ تلقی میشود.
حضور فقر و بهرهبرداریهای بیرویه از محیط و منابع کوهستانها و رشد بیرویه جمعیت باعث تخریب شدید محیط و منابع موجود در کوهستانها شده که خود منجر به فقر بیشتر اهالی میشود.
ب. در سطح جهان و به ویژه در آسیا و کشورهای در حال توسعه، دسترسی مشکل همواره یکی از علل عدم حضور این نواحی و جوامع ساکن آن در جریان اصلی توسعه بوده است. این امر منجر به حاشیهای شدن سیاسی و اجتماعی و عقبافتادگی اقتصادی کوهستانها شده است، به علاوه جوامع انسانی کوهستانها به علت وجود خطرات طبیعی بیشتر، چون ریزش مواد، سنگ و یخ و برف، سرمای شدید، زلزله و دسترسی سخت و پرمخاطره همواره در معرض آسیب بیشتری قرار داشته، نیازمند حمایت بیشتر است.
به دلیل مطرح شدن این مسایل بود که در کنفرانس جهانی «انسان و
محیط» در ریو (1992) که حداقل دو اقدام کلی به شرح زیر برای درک ویژگیها و اعمال
فعالیتهای حفاظتی در رابطه با نواحی کوهستانی به تصویب رسید:
1- کوشش برای انجام و توسعه (ظرفیتسازی) علوم و دانش مربوط به اکولوژی کوهستان در
ارتباط با توسعه پایدار محیطهای کوهستانی.
2- تشویق (ظرفیتسازی) توسعه فعالیتها و راههای ایجاد درآمد
و اشتغال متنوع برای کاهش فشار بهرهبرداری مستقیم اهالی از منابع طبیعی آن مناطق.
مورد اول از آنجا اهمیت دارد که اکوسیستمهای کوهستان آسیبپذیری خاصی دارد. آسیبپذیری
و تنوع محیطی نیاز به مطالعه اکولوژی مناطق کوهستانی را برای برنامهریزی بسیار
پراهمیتتر میکند. پارامترهای اکولوژیک چون دما، بارندگی، تابش نور و ... که با
تغییر در ارتفاع و یا جهت (شمال یا جنوب) نوسان زیادی داشته، باعث پیچیدگی و تنوع
اکولوژیک در این نواحی میشود. در حقیقت محیط کوهستان میتواند در عین حال در
برگیرنده بسیاری از اکوسیستمهای مختلف از حاره، نیمه حاره، معتدل و سرد و مرتفع
باشد و یا در دو طرف دارای دو آب و هوای کاملا متضاد باشد.
مورد دوم از آنجا دارای اهمیت است که بهبود وضع زندگی مردم ساکن در کوهستانها، ترویج روشهای بهرهبرداری متنوع و درآمدهای مختلف در کنار بهبود زیربنایی نواحی کوهستانی از ضروریات ظرفیتسازی مدیریت جامع و برنامهریزی توسعه پایدار محسوب میشود.
عوامل متعارض خارجی (اعمال دخالتها و مدیریت) از خود واکنش مثبت و پذیرا با عکسالعملی منفی و دفعکننده نشان دهد.
در اکوسیستمهای انسان - طبیعت، فضا یا سرزمین و خصوصا فضای
کوهستانی دارای هویتهایی در ابعاد زیر است که هر یک میتواند نقش تعیینکنندهای
در گزینش نوع اعمال دخالت مدیریت و برنامهریزی برای آن داشته باشد.
- هویت / نقش اکولوژیک: خصوصیات بیوفیزیکی مکان، زیستگاه انسان و حیاتوحش و دارای
اکوسیستم با توان و ظرفیت ویژه از نظر اکولوژیک.
- هویت / نقش اقتصادی: خصوصیات مکان به عنوان محل بهرهبرداری حاوی محیط و منابع
با کاربریهای ویژه و دارای موقعیت جغرافیایی با مزیتهای نسبی، ارزش ملکی و قابل
تصرف.
- هویت / نقش اجتماعی: خصوصیات مکان به عنوان محل زیست جوامع انسانی، نواحی دارای خطر زیاد برای جوامع که فاقد کاربری بوده و برای حفاظت نگهداری میشوند.
- هویت / نقش تاریخی: خصوصیات مکانی که در آن فضای اجتماعی و اقتصادی به طور مستمر
وجود داشته، چشمانداز خاصی را به وجود میآورد و در برگیرنده ویژگیهای فرهنگی
جامعه است.
توجه به ابعاد و هویتهای مختلف فضا در برنامهریزی کاربری اراضی و آمایش سرزمین، خصوصا در نواحی کوهستانی توجه ویژهای را میطلبد. چرا که در آنجا ساختار و آمیزش هویتهای فضا پیچیدهتر و محیط آنجا بسیار آسیبپذیر از نواحی هموار دشتهاست.
وضعیت نواحی کوهستانی در ایران
مهمترین ویژگیهای فضای کوهستانهای کشور ما که مساله مدیریت محیط و منابع را پیچیدهتر و روند توسعه را کند میکند، توان و پتانسیل نسبتا پایین تولید، آسیبپذیری اکولوژیکی، حادثهخیز بودن، فرسودگی به علت فشار روزافزون بهرهبرداریها و نبودن نظام و قوانین منسجم بهرهبرداری از محیط و منابع آن است.
توان پایین کوهستانهای ایران از نظر بیولوژیک و آسیبپذیری
اکولوژیک آنها بیشتر به علت خشکی ناحیه است. زیرا سرما و گرمای شدید زمستان و
تابستان (نوسانات شدید دما) با هم منجر به ایجاد محیطی میشود، با خاکی کمعمق و
معدنی روی بستری صخرهای با شیب تند و شرایط نامساعدی برای رشد، بالندگی و
تولیدمثل گیاهان (تولیدکنندگان اصلی) و به تبع آن جانوران و انسان.
کوهستانهای ایران از جمله دینامیکترین کوهستانهای جهان هستند. در این نواحی
پرانرژی، بالاترین شاخص ریسک و سوانح طبیعی را از فرسایش خاک تا لغزش، زلزله و
آتشفشان و بهمن در رشتهکوههای جوان البرز و زاگرس ثبت کردهاند.
بزرگترین لغزش و حرکت کوه در سراسر جهان در زاگرس مرکزی گزارش
شده (1937 میلادی) که منجر به جابهجایی 20 کیلومتر مکعب حجم کوه شده است (در سطحی
برابر 166 کیلومترمربع). در چنین شرایطی فشار رشد سریع جمعیت، همرا با تغییر و
تحولاتی که منجر به افزایش انتظارات و تغییر الگوی معیشت اهالی شده، به بهرهبرداریهای
سنگینی منجر میشود که فاقد ضوابط و برنامهریزی بوده و تاثیرات مخربی را بر فضای
کوهستانهای ایران میگذارد.
فقدان قوانین و مقررات و کنترل بسیار ضعیف بر شیوه و شدت بهرهبرداریها از منابع
ملی مهمترین ضربهها را بر پیکر کوهستانها وارد میکند.
مدیریت و برنامهریزی محیط کوهستان
مدیریت بهرهبرداری و برنامهریزی توسعه در نواحی کوهستانی در دو سطح مختلف (اگر چه مرتبط) مطرح میشود.
الف. در سطح منطقهای: کوهستان در کنار دشت مجاورش.
ب. در سطح محلی: داخل کوهستان از ارتفاعات تا درهها و حاشیه
رودخانهها.
مدیریت و برنامهریزی منطقهای
وجود شرایط متفاوت اقلیمی، تفاوت پتانسیل تولید و کاربریهای متفاوت اقتصادی از اراضی و منابع در دشتها در مقایسه با کوهستانها باعث وجود ارتباطی مکمل میان کوه با کوهپایه و دشتهای همجوارش شده است. تولیدکننده کوهستان به بازار دشتها وابسته است و دشتها به منابع و محصولات تولید شده در کوهستان نیاز دارند. مهاجرتهای فصلی و دورهای با انگیزههای مختلف از جستوجوی کار در فصول مختلف و استمرار فعالیتهای تولید تا انگیزههای جهانگردی و تفرج و فرار از شرایط نامساعد آب و هوایی از دیرباز در جوامع ایرانی وجود داشته است. ارتباط مکمل فضای کوهستان و دشت به خوبی در پدیده ییلاق و قشلاق ایرانیان مشهود است.
شاید گویاترین نمود سمبولیک اهمیت ارتباط دشت با کوهستانها را بتوان در جریانات آبهای سطحی از منشا خود در ارتفاعات تا محل مصرف اصلی در دشتهای حاصلخیز و پرسکنه یافت.
متاسفانه ارتباط میان کوه و دشت اکثرا به نفع دشت بوده است. حاصل بهرهبرداری (غالبا همراه با تخریب) از منابع ملی ارتفاعات باعث رونق اراضی تحت مالکیت شخصی و زندگی خصوصی اهالی پاییندست شده ولی در کمتر موردی حتی بخشی از منافع حاصل از این منابع صرف احیا و و نگهداری منشا آن و آبادانی ارتفاعات شده است.
بسیاری از عوارض و کاستیهای نسبی موجود در فضای کوهستان در صورتی که در جوار و در ارتباط با دشتهای همجوارش در نظر گرفته شود، به صورت مزیتهای نسبی پدیدار میشود. استفاده صحیح از مزیتهای نسبی کوهستانها و دشتها در زمان و مکان مقرر، زیربنای توسعه اقتصادی و منطقهای و کل کشور خواهد بود. اما دقیقا به علت وجود و حفظ همین ارتباط است که میبایست رشد اقتصادی و میزان سرمایهگذاریهای عمرانی در این دو بخش یا فضا هماهنگ باشد. حفظ هماهنگی در سرعت رشد با توجه به وضع موجود نسبی کوهستانها و دشتها مستلزم سرمایهگذاری بیشتر و رشد سریعتر کوهستانها نسبت به دشتهاست. به عنوان مثال احداث راههای ارتباطی، اصلاح زیربنا و ایجاد زیرساختها در فضای کوهستان حتی برای توسعه خود نواحی دشتی نیز امروزه از اولویت برخوردار است.
متاسفانه برخی از ویژگیهای ذاتی فضای کوهستان، سختی شرایط اقلیمی و ارضی، افزایش هزینهها در این شرایط و برخی از عواقب توسعهنیافتگی نسبی، حمل و نقل مشکل، نبود سرمایه و زیربنا و ... باعث کاهش علاقه مردم (حتی خود اهالی) به سرمایهگذاری در کوهستانها میشود. در واقع ما همواره با فرار سرمایه از کوهستانها مواجه بوده و هستیم. کمبود و انتقال سرمایه به محیط مساعدتر دشتها منجر به فقر بیشتر اهالی و نهایتا تخریب سریعتر محیط و منابع در آنجا میشود.
با توجه به اهمیت توسعه کوهستانها و افزایش سطح زندگی اهالی
آن (هم برای توسعه دشتها و هم از نظر حفاظت از منابع پایه) و عدم علاقهمندی به
سرمایهگذاری از طرف بخش خصوصی، این وظیفه به عهده بخش عمومی و دولت خواهد بود تا
لااقل در ابتدای کار و برای ایجاد انگیزههای بعدی سرمایهگذاریهای اصلی و اصلاح
زیرساختها و خدمات را در کوهستانها به عهده بگیرد. این سرمایهگذاریها اگر چه
سنگین و دیربازده هستند ولی از سودمندترین سرمایهگذاریهای زیربنایی در درازمدت
محسوب میشوند. به علاوه شاید تا عادلانه نباشد اگر اهالی دشتها در برابر بهرهبرداریهای
فراوان و مجانی و تخریبهای فراوانی که در کوهستان داشتهاند، بخشی از هزینههای
سنگین و ضروری توسعه نواحی کوهستانی را هم به عهده بگیرند.
مدیریت و برنامهریزی محلی
مدیریت و برنامهریزی صحیح فضای کوهستان در سطح محلی در درجه اول مستلزم شناخت تنوع اکوسیستمهای محلی در فضای ناهموار و متغیر آنجاست. در این حال آگاهی از وابستگی موجود میان اکوسیستمهای محلی از ضرورتهای مدیریت صحیح فضای کوهستانی است.
هر بخش (اکوسیستم) از ناهمواریهای فضای کوهستان دارای مزیت
نسبی برای یک نوع کاربری است. انواع بهرهبرداری کشاورزی، مرتعداری، جنگلداری،
احداث مسکن و جاده و با توجه به نوع کاربری مناسب ناحیه تعیین میشود.
با استفاده صحیح از مزیتهای نسبی طبیعی و اقتصادی فضاهای متنوع کوهستان در سطح
محلی میتوان نه تنها کاستیها و نقایص این فضاها را به حداقل کاهش داد بلکه حتی
از آن به نفع مطلوب بهره گرفت.
از دیگر نیازهای مدیریت و اجرای موفق برنامهریزیها در نواحی کوهستانی مشارکت فعال مردم در فعالیتهاست. این امر به ویژه در رابطه با طرحهای وسیعتر و جامعتر اهمیت خاصی دارد. به عنوان مثال طرحهای آبخیزداری و یا احیا و بهرهبرداری صحیح از جنگلها و مراتع بدون مشارکت مردم (تطبیق سیستمهای بهرهبرداری و الگوی معیشتی) به صورتی پایدار ممکن نخواهد شد. در این رابطه نیز با یکی از تضادهای فضای کوهستان مواجه میشویم. (نیاز به سرمایه و نبود سرمایه و یا رابطه فقر و تخریب منابع) یعنی نیاز به مشارکت مردم در محیطی فاقد روحیه تعاون و مشارکت.
ایجاد روحیه تعاون و همکاری و آمادگی پذیرش نوآوری در جوامع
منزوی و پراکنده و محافظهکار کوهستانها به سادگی میسر نمیشود و مستلزم تحقیق،
کار و کوشش مضاعف است. در بسیاری از موارد به جز آموزش و ترویج وسیع و طولانی،استفاده
از ساختار سنتی اجتماعلی ایلی (طایفه، مال و خانوار) تنها چارچوب مناسب برای شکلدهی
به ساختاری مشارکتی است.
مطالعه و استفاده از روشهای بومی و سنتی مدیریت محیط و منابع کوهستانی نیز در
برخی موارد راهگشا برای اعمال روشهای جدید بهرهبرداری و ایجاد الگوهای جدید
معیشتی است. روشهای سنتی بهرهبرداری از محیط و منابع حاصل از قرنها ارتباط
نزدیک انسان با فضای کوهستانی پیرامونش است.
با استفاده از چارچوب و منطق اصلی آن میتوان همکاری و مشارکت مردم (پذیرش
اجتماعی) را ترغیب کرد و به علاوه از ریسک استفاده غلط از روشهای جدید ولی
نامناسب برای این فضای خاص و پیچیده نیز میتوان احتراز ورزید.
برای مدیریت صحیح محیط و منابع و برنامهریزی توسعه پایدار در فضای کوهستانی باید
با توجه به ویژگیهای محیط محلی و با توجه به ارتباطات منطقهای کوه با دشت، با
حفظ منافع اهالی کوهستان روشهای مختلف و متناسب با شرایط محلی و سیاستهای کلان
ملی را طراحی و پس از حصول اطمینان از پذیرش اجتماعی طرحها، آنها را با مشارکت
مردم به اجرا گذاشت. از آنجا که در حال حاضر هیچگونه برنامهریزی یا مدیریت خاصی
برای مناطق کوهستانی اعمال نمیشود، این شیوهها باید برحسب ارزش محیطی، پتانسیلهای
طبیعی متفاوت مناطق کوهستانی و به طبع شرایط محیطی گزینش شوند.
توسعه در این نواحی در هر حال آهسته و سرمایهگذاریهای سنگین آن بازدهی آرام
خواهد داشت. اما در درازمدت همین سرمایهگذاریها ضامن حفظ منافع کل منطقه و منتهی
به ظرفیتسازی برای برنامهریزیهای هماهنگ و پایدار آینده خواهد بود.
پیرو عدم کارآیی برنامهریزیهای بخشی در کوهستان و عدم انطباق میان بسیاری از اصول مدیریت نواحی هموار دشتی در کوهستانها، نیاز به برنامهریزیهای متکی بر توسعه غیربخشی و یکپارچه و قوانین جدید و خاص توسعه و مدیریت محیط و منابع کوهستان در سطح جهانی، مشخص و معلوم شده است، شاید به به تبع همین نیاز واقعی است که قوانینی چون «قانون کوهستان» در کشورهای جامعه اروپا تدوین و تصویب شده است.
ماده اول قانون کوهستان میگوید: «ویژگی و هویت خاص فضای کوهستان باید توسط دولتها شناسایی شده و نیاز به ملحوظ کردن این شناخت در سیاستگذاریهای ملی کشورها مسلم است.» در کنفرانس جهانی ریو، بخشی از دستور کار 21 (که تمام ملل جهان متعهد اجرای آن شدهاند.) به محیطهای آسیبپذیر کوهستانی اختصاص یافت.
سرزمین ما با تاریخ طولانی تجربیات ارتباط انسان با محیط کوهستانی از گنجینه غنی تجربیات درباره زیست و توسعه پایدار در نواحی کوهستانی برخوردار است.
آمیزش این تاریخ و سنن با تازهترین دستاوردها در کشورهای
توسعهیافته اروپا در رابطه با مدیریت و برنامهریزی توسعه کوهستانها تلفیق
مناسبی برای ساخت سیاستها و خطمشیهای توسعه آینده نواحی کوهستانی کشورمان خواهد
بود.
برای ظرفیتسازی و اعمال فعالیتهای مطالعاتی مدیریتی همانند بسیاری از نقاط جهان
شاید موثرترین و کمهزینهترین کار، ایجاد شوراهای کوهستان در سطح بخشداریهای
نواحی کوهستان در سطح بخشداریهای نواحی کوهستانی باشد. چنین شوراهایی شامل کمیتههایی
نظیر کمیته اهالی، کمیته مسئولان محلی و کمیته پشتیبانی فنی، میتواند با صورتبرداری
و نظارت بر تمامی فعالیتهای جاری در مناطق کوهستانی و حیطه بخشداریها مسایل را بررسی
کنند و پیشنهاد دهند و با توجه به نیازها، مطالعات و یا پروژههای اولویتدار
اجرایی مدیریتی تصویب شده در شورای عالی کوهداری را اجرا کنند.
علم ورزش ، علمی است که در آن به مسائل علمی
و تخصصی ورزش پرداخته می شود و هدف از این علم آن
است که علاقه مندان به ورزش از این طریق پی
به کلیه مسائل مربوط به علوم ورزش برده و آن را بکار بندند تا کمتر دچار آُسیب شده و همچنین از طریق علم ورزش مهارت خود را
در هر رشته ورزشی افزایش دهند .
نقش اساسی علوم ورزشی همه ی این تلاش ها
، تحقیق ها
، تفسیر ها و تجربیات و آزمایش های علمی در این مدت بیش از دو قرن باعث شدند تربیت
بدنی به صورت علم جداگانه ای درآمده و انجام ورزش برای مردم جوامع صنعتی جنبه ی حیاتی
پیدا کند برای این که احتیاج جوامع کنونی ، به نیروی
انسانی سالم بیش از هر زمان دیگر قابل لمس است ، در جوامعی که نارسائی های کمی و کیفی
ورزش وجود دارد عقب افتادگی آن جامعه نیز چشم گیر
است و از این روست که ورزش امروز در جوامع مترقی دنیا علاوه بر اثرات بهداشتی و
نقش مهم آن در سلامت یک ملت به عنوان یک پدیده ی اجتماعی و عامل مهم اقتصادی
مورد مطالعه و پژوهش علمی
قرار می گیرد به این دلیل که ترقی دانش و فنون و پیشرفت تمدن مسائل تازه
ای به وجود آورده است که در گذشته یا مورد نظر نبوده و یا آن که چندان توجهی به
آن نمی شد . بررسی های عملی ورزش و تربیت بدنی در جوامع صنعتی امروز جدا از
پژوهش های پزشکی ، آموزش و پرورش ، روانشناسی ، بهداشت ، جامعه شناسی ، اقتصاد و تاریخ نبوده بلکه با
همه ی علوم فوق رابطه مستقیم دارد . تربیت بدن فرصت را به کودک ، نوجوان و جوان
می دهد که استعداد های
خود را بیازماید و به پرورش خود با راهنمایی مربی آگاه همت ورزد . نوجوان و
جوان امروزی فقط در محیط ورزش حاضر است نظم را بپذیرد ، چرا که در آن محیط همه
مانند او به دستورها و مقررات مربوط
احترام می گذارند و مسئله تبعیض مطرح
نیست همسالان و همراهان دیگرش هم مجبورند به دستورهای مربی عمل کنند . علوم تغذیه در ورزش شاید فقط یک ورزشکار حرفه ای از ارزش تغذیه در انجام ورزش ها آگاه
باشد و به خوبی نقش تغییراتی را که رژیم غذایی
در بهبود انجام تمرینات دارد را درک کند. ارتباط تغذیه با ورزش از
پیش از عصر طلائى یونان شناخته شده بوده است. توجه به فعالیتهاى جسمانی، غذاى مناسب و در کل
سلامت عمومى بدن ذهن دانشمندان سامورائی، هندی،
مصری، ایرانى و دیگر تمدنهاى قدیمى را به خود مشغول نموده بود. بیابانگردان اولیه از غذاهائى چون ماهی، گوشت حیوانات وحشی، دانهها،
حبوبات، غلات و میوههاى وحشى در دسترس استفاده مىکردند. در واقع مىتوان عدهاى از آمادهترین افراد این گروه از
لحاظ جسمانى را اولین ورزشکاران تاریخ نامید، چرا که
اغلب مسافتهاى طولانى را در زمین دشمن یا اقلیمهاى ناآشنا براى بهدست آوردن غذا طى مىکردند. بعدها، وقتى شکارچیان بهطور
ثابت در یک محل مستقر شدند، براى تقویت دستها به انجام ورزش هم مبادرت ورزیدند. فیزولوژی ورزش ، مطالعه آموزش تاثیرات بلند مدت فوری و مشارکت ورزش بر روی سیستم متعلق به جسم
انسان می باشد. تغذیه و اساس عملکرد انسان
در ورزش تغذیه مناسب
، پایه و اساس عملکرد
جسمانی را تشکیل می دهد زیرا علاوه بر فراهم کردن سوخت برای اعمال زیستی ، مواد
شیمیایی مورد نیاز برای استخراج و استفاده از انرژی بالقوه موجود
در این سوخت را نیز مهیا می کند . غذا همچنین تامین کننده عناصر ضروری برای تشکیل بافت جدید و ترمیم یاخته های
موجود است . شاید بعضی چنین پندارند که چون تغذیه مناسب برای تمرین های ورزشی را
می توان به آسانی از طریق رعایت رژیم غذایی کاملا متعادل بدست
آورد در مطالعه عملکردهای ورزشی تغذیه
مناسب چندان اهمیتی ندارد . با این حال ، این موضوع مورد تاکید
است که وقتی مطالعه تمرین های ورزشی از بعد ظرفیت های انرژی مورد توجه قرار می گیرد
، باید از منابع انرژی غذایی و
نقش مواد غذایی در مراحل آزاد سازی انرژی آگاه بود . با این دیدگاه برای
علاقمندان به ورزش این
امکان وجود دارد که اهمیت تغذیه مناسب را درک نمایند و
اعتبار ادعاهای مربوط به مکمل
های غذایی و اصطلاحات تغذیه ای ویژه برای کمک به
عملکرد های جسمانی را به شکل نقادانه ای ارزیابی کنند . چون مواد غذایی
مختلف عامل ایجاد انرژی تنظیم مراحل فیزولوژیک مربوط
به تمرین های ورزشی هستند بنابراین می توان اصطلاحات رژیم غذایی را با
بهبود عملکرد ورزشی مرتبط دانست . اغلب افراد وقت و انرژی چشمگیری را صرف دستیابی
به عملکرد ورزشی بهینه می کنند و تنها به دلیل
پیروی از یک برنامه تغذیه ای ناکافی ، مغایر و گاه مضر با شکست روبرو می شوند . سرانجام اینکه اکنون مشخص شده است که روش های
گوناگون تغذیه صحیح می تواند با امراض مختلف مقابله کند و تمرین های ورزشی
منظم در این امر سهم مهم و مثبتی دارد . انرژی و فعالیت های جسمانی
در ورزش واکنش های شیمیایی که نیازی به مصرف اکسیژن ندارند به سرعت انرژی قابل توجهی برای دوره
های کوتاه زمان تولید می کنند . این نوع واکنش
های بی هوازی سریع برای حفظ یک عملکرد معیاری سطح بالا در فعالیت های سرعتی و سایر
اعمال انفجاری شدید کمال اهمیت را دارند . برای مقایسه در فعالیت های هوازی
طولانی مدت ، انرژی از مواد غذایی و از طریق واکنش هایی که نیازمند اکسیژن اند
گرفته می شود . برای اینکه این عمل نتیجه بخش
باشد فرآیند شرایط فیزولوژیک ایجاب
می کند تا از چگونگی تولید انرژی برای حفظ فعالیت های ورزشی ، منابع این
انرژی و انرژی مورد نیاز برای فعالیت معین آگاهی داشته باشیم . در این بخش به طور گسترده ای نحوه اخذ انرژی شیمیایی موجود
در مواد غذایی به وسیله یاخته و استفاده از ان برای توان دهی به اعمال زیستی بررسی می شود و البته بر اهمیت مواد غذایی و
فرآیندهای انتقال انرژی در تداوم اعمال فیزیولوژیک به هنگام فعالیت های سبک ، متوسط
و شدید تاکید می کند . رابطه حرکت و ورزش با
دستگاه تنفس ارتباط حرکت با دستگاه تنفس بسیار
روشن و آشکار است . شما ده پله را تند بالا بروید و یا 100متر تند
بدوید . ملاحظه می کنید که نفس شما به شمارش می افتد . توضیحش ساده است . ماشین های موتوری برای
حرکت های تند بنزین زیادتری لازم دارند . بدن انسان نیز برای حرکت تند احتیاج به نیرو و انرژی بیشتری دارد. این انرژی با
سوخت و ساز مواد غذائی در مقابل اکسیژن یعنی اکسیداسیون به دست می آید . زندگی
سلولهای بدن و فعالیت آنها به اکسیژن بستگی دارد
. شما اگر روی پایتان طوری بنشینید که روی شریان پا (رگ پا ) فشار بیفتد در چند دقیقه پایتان کرخت می شود و گز گز می
کند . این همان کندی جریان خون و کمبود اکسیژن است ،همانطور روی شریان های نقاط دیگر
بدن اگر فشار بیاورید یا مانعی مجرای رگ ها را مسدود نماید ( مانند آمپولی در شریان
قلب ) جریان خون و اکسیژن قطع و عضو با ورود ناراحتی از کار خواهد افتاد . تحمل
اعضا ء بدن در مقابل کمبود اکسیژن متفاوت است . دست و پا و اطراف بدن تا 1-2
ساعت به قطع جریان خون تحمل دارند ولی از همه
بیشتر مغز و قلب به اکسیژن احتیاج دارند . پس از قطع جریان اکسیژن ( قطع تنفس ) مغز در یکی دو دقیقه و قلب نیز در 2-3 دقیقه
از کار می افتد . خوشبختانه اکسیژن به مقدار فراوان و مفت و مجانی در هوای آزاد
وجود دارد و 21% ترکیب هوا اکسیژن است . در سطح دریا غلظت آن بیشتر و در ارتفا عات
هر چه بالا تر برود مقدار آن کمتر می شود . فشار آتمسفر تا ارتفاع 3000 متر هر 10 متر یک آتمسفر کمتر می شود . از
3000 متر به بالا هر 20 متر یک آتمسفر کمتر می
شود . در هر ارتفاعی نسبت اکسیژن با گازهای دیگر ترکیب هوا ثابت و 21% می باشد . موقع فعالیت بدنی هنگام صعود در ارتفاعات با توجه به کمبود
غلظت اکسیژن و نیاز مبرم بدن به اکسیژن بیشتر در موقع فعالیت بدنی ، قلب و دستگاه تنفس همزمان فعالیت فوق العاده ای را
از خود نشان می دهند . تعداد تنفس از 16 به 40-50 بار در دقیقه و ضربان قلب از 72 به
140-180 بار در دقیقه بالا می رود . این افزایش فوق العاده ضربان های قلب و شمار
تنفس های عمیق احتیاجات اکسیژن بدن از فعالیت زیاد را از فشار کم اکسیژن هوا فراهم
و از بروز عوارض کمبود آن جلوگیری می نماید . رابطه حرکت و ورزش با
دستگاه تنفس در اخذ و جذب و استفاده صحیح از اکسیژن خلاصه می
شود . چرا ورزش کنیم ؟ مـیلـیـون هـا بـار تا به حال شنیده اید : ورزش کردن برایتان خوب و یـکـجـا نشـسـتن و تلویزیون تماشا کردن برایتان بد است. امـا در کـنـار ایـنـکـه به شما کمک می کند تا کالری بیشتری سوزانده و خوش هیکل تر شوید، چه فواید دیگری دارد؟ در ایـنجـا مـی خواهیم ۵ فایده مهم ورزش
کردن را برای شما بازگو کنیم. 1- کمک می کند که بهتر و راحت تر بخوابید. اگرچه ممکن است از نظر شما مسئله ای بدیهی بیاید، اما تحقیقات مربوط به
ورزش کردن با راحت خوابیدن
به تازگی انجام شده است. این تحقیقات نشان داده است که به طور میانگین 20 الی 30
دقیقه ورزش برای سه تا چهار روز در هفته کمک می کند که خواب راحت تری داشته باشید.
هر چند، بهتر است که روز ها یا بعد از ظهرها ورزش کنید نه شب ها قبل از خواب چون
در اینصورت خیلی پرانرژی خواهید شد و به سادگی خوابتان نخواهد برد. ورزش کردن کمک می کند راحت تر خوابتان ببرد و بهتر
بخوابید و ساعت خوابتان را هم بیشتر خواهد کرد. همچنین کیفیت خواب شما را هم
بالاتر خواهد برد و سبب می شود که خواب عمیق تری داشته باشید. 2- باعث می شود دیرتر پیر شوید و از مرگ نابهنگام هم
جلوگیری می کند. هر چه سنتان بالاتر می رود، ورزش منظم می تواند شما
را از نظر بدنی متناسب و سالم نگاه دارد. همچنین وضعیت پوست و ماهیچه های شما را هم بهتر
خواهد کرد، قابلیت انعطاف شما را بالاتر خواهد برد و از بسیاری بیماری های مربوط
به پیری از قبیل پوکی استخوان و بیماری های قلبی جلوگیری خواهد کرد. هر چه سنتان بالاتر می رود، تراکم استخوان هایتان و
انعطاف پذیری مفصل هایتان کمتر خواهد شد. ورزش کردن به طور منظم یکی از بهترین راه
ها برای کم کردن مشکلات مربوط به ماهیچه ها، مفصل ها و استخوان ها است. یک برنامه
ورزشی منظم به شما کمک می کند که قوا و انعطاف پذیری خود را حفظ کنید. 4- سیستم
دفاعی بدنتان را تقویت خواهد کرد. تحقیقات مختلفی نشان داده است که ورزش قدرت سیستم
دفاعی بدن را بالا می برد. در نوجوانان و بزرگسالان ورزش می تواند به عنوان یک
محرک طبیعی برای سلول های دفاعی به حساب آید. در افراد سالخورده عملکرد سیستم
دفاعی خود به خود ضعیف می شود که می تواند خطر ابتلا به بیماری های مسری و
واگیردار را افزایش دهد. اما تمرینات ورزشی منظم و متعادل مثل پیاده روی و دوچرخه
سواری می تواند به طور تقریبی این ضعف سیستم دفاعی را در بدن کاهش دهد. تحقیقات بسیاری نشان داده است که افرادی که روی
قاعده ای منظم ورزش می کنند حافظه و قدرت تمرکز بهتری
دارند. پیاده روی سه روز در هفته به مدت 45 دقیقه برای بالا بردن زیرکی و هوش شما
کافی است. ورزش های هوازی قسمت های جلویی و جداره های بالایی مغز که به تمرکز
مرتبط است را تحریک می کند.علوم ورزش
آدمی در مراحل
تمدن به درجات عالی رسیده و اندیشه و فکر او بسیار تابناک شده و حاصل کار و اندیشه و هوشمندی انسان یعنی علوم و
معارف بشری نیز روز به روز وسعت یافته است . هر یک از دانش ها و فروغ معرفت های انسانی در قرن بیستم به صورت دریای پهناور در آمده است به طوری که در هر یک
از رشته های علوم باید سال ها وقت صرف کرد تا در آن تخصص یابد و به مقام شامخی برسد ، نه تنها ناگزیر است از برگزاری مسابقه آن علم یا فن
در جهان آگاه گردد و از بزرگان آن رشته تاسی جوید و پیش برود ، بلکه همین فرد باید
علاقمند به این رشته هم باشد و همین موارد لزوم داشتن اطلاعات کافی و یا معلومات
عمومی را ایجاب می کند . امروزه هیچ کس حتی کسانی که فقط ورزش را
بخاطر ورزش نه بخاطر اهداف قهرمانی در رقابت های رسمی انجام می دهند ، نمی توانند منکر ارزش روش های علمی در بالا بردن سطح تکنیک ، تاکتیک و
بطور کلی کیفیت تیم
ها در هر نوع ورزشی باشند . در ورزش اجرای صحیح مهارت ها وابسته به رعایت اصول و قوانینی علمی متکی بر اصول مکانیکی و بیومکانیکی است .
وقتی رقابت ها در
سطح حتی صدم ثانیه ها کشیده می شود صرف نظر از
تلاش شخصی ورزشکار در پیروزی ، به طور دقیق ارزش تمرینات و نحوه ی استفاده حداکثر
از قدرت و توان ورزشکار در
تمرینات توسط یک مربی آگاه
و با استفاده از روش های علمی و سایر خصوصیاتی که یک مربی موفق باید داشته
باشد از جمله اصول علمی تربیت بدنی ، برنامه ریزی صحیح
تمرینات به نحوی که ورزشکار در روز مسابقه در حداکثر
کیفیت بدنی و توان مسابقه باشد به طور کامل روشن و غیر قابل انکار است .
اگر ما ادوار گذشته
را مورد مطالعه قرا دهیم در می یابیم که در مسیر عمومی تاریخ
زندگانی انسان ، فرهنگ ها و تمدن های بسیاری بوجود آمده است و پیدایش اجتماعات و حرکت آنان اگر چه به ظاهر مستقل
بوده ولی به حقیقت در یکدیگر تاثیرات متقابل داشته و تاریخ عمومی بشر را از جنبه
های حرکت درونی و بیرونی به وجود آورده است .
اگر چه علوم ورزشی و نقش اساسی آن در بین تمامی ملل هنوز
به مراحل کمال نرسیده
ولی بدین نتیجه نهایی رسیده است که اولا: اجتماع انسانی چون تشکل الکترونی و پروتونی و
تجمع منظومه های
شمسی پیوسته متحرک و متکامل بوده و از مراحل مختلفی گذشته است و در ثانی :
تحول و حرکت افراد اجتماع نه فقط از جنبه های
معنوی و درونی مورد مطالعه بوده بلکه برای تطابق حرکات روحی و جسمی انگیزه های علمی را مورد توجه قرا داده و دوام حیات و
زندگی خویشتن را در این یافته است که جسم و
روح خود را مبتنی بر تحول زمان و نظام خلقت هماهنگ
ساخته تا با توازن این دو پدیده ی محسوس و معقول سزاوار عدل آفرینش و
محق به ادامه ی زندگی سالم و متعالی باشد .
ورزش محتوی زندگی
نیست بلکه نوایی است که زندگی را همراهی می نماید
. حفظ سلامت ملل
و ایجاد تحول در جوامع مختلف ، همان قدر برای سرنوشت و زندگی بشری هم بوده
است که اکتشافات و
اختراعات صنعتی بوده
اند .
شواهد بسیاری
نشان دهنده رابطه بین مصرف غذا و انجام ورزش ها هستند. همچنین
یک رژیم غذایی بد، به طور یقین اثر منفی بر انجام حرکات ورزشی، حتی
اگر به صورت غیر حرفه ای باشند، دارد. یک رژیم غذایی که شامل
مقدار کافی از کالری ، ویتامین ها،
مواد معدنی و پروتئین باشد، انرژی لازم برای انجام یک مسابقه و یا یک
ورزژش تفریحی را تامین می کند. فیزیولوژی
ورزشی
اگر کسی سوار هواپیما و
یا هلیکوپتر شود
و در ارتفاع 6000 متر پیاده شود گرفتار مشکلات تنفس و کمبود اکسیژن بوده
به تنگ نفس ، سر گیجه و تهوع و بیحالی گرفتار خواهد شد و از 8000 متر به بالا قادر
به تنفس و زندگی نخواهد شد . ولی با صعود چند مرحله و اقامت چند روزه در فواصل
ارتفاعات مکانیزم اتوماتیک بدن با تحولات و
تغییرات هشیارانه و اعجاب انگیز در ترکیبات خون کمبود اکسیژن را جبران خواهد کرد . در استراحت چند روزه در ارتفاعات با مکانیزم
اسرار آمیزی طبیعت هشیار
بدن به نسبت کم شدن غلظت اکسیژن در هوای بلندی ها تعداد گلبول های قرمز (
اکسیژن آور ) خون را بالا می برد تا گلبول های
زیاد از غلظت کم هوا اکسیژن کافی را فراهم کرده آفتی از کمبود اکسیژن در سلول های بدن عارض نشود . این اختلاف در تعداد گلبول های
قرمز خون به طور طبیعی در خون ساکنین کنار دریا و یا ارتفاعات وجود دارد.
ساکنین همسطح دریا
در یک میلیمتر مکعب خون در حدود 4 میلیون گلبول قرمز دارند
، در حالیکه ساکنین فلاتهای بلند مانند تبت ، هیمالیا ، جبال آند در آمریکای
جنوبی در هر میلیمتر مکعب خون 6 میلیون گلبول قرمز دارند .
ریه ورزشکاران در
حکم ماشین سیار و آماده به کار است . ورود هوا با
فشارهای مکرر در نفس های عمیق هنگام فعالیت بدنی
، هجوم امواج هوا به داخل ریه ها برونشها را بازتر ، عضلات آنها را ورزیده تر و امواج تارهای کرکی داخل برونشها را زنده
تر و شاداب تر نگه می دارد و در آنها تمام حبابهای ریه ها در حال فعالیت می باشند
و جریان سریع خون در جدار حبابها رشد شان را کاملتر و جذب اکسیژن را سهل تر و
فراوان تر می نماید .
3- مفصل ها، استخوان ها و ماهیچه های
شما را سالم تر نگاه خواهد داشت.
5- حافظه را قوی تر خواهد کرد.
ژیمناستیک ریتمیک
ژیمناستیک ریتمیک یکی از زیباترین و پر ریزه کاری ترین ورزشها است، که ترکیب کاملی از علوم ورزش و زیبایی شناسی است و در میان ورزشهای مسابقات المپیک قرار دارد. این ورزش ترکیبی از تحرک و انعطاف پذیری ژیمناستیک، دانش تکنیکی باله و ریتم و برانگیختگی رقص مدرن است که حرکات موزون، گویا، مختصر و با متانت آن تقریبا" بی رقیب می باشد.
ژیمناستیک ریتمیک با حرکاتی به زیبایی و متانت باله اجرا میشود و در کل بسیاری از فرمهای قرارگیری و پرشها را از باله وام گرفته است. هنگامی که ژیمناستیک ریتمیک نظر فدراسیون بین المللی المپیک (FIG) را در قرن بیستم جلب کرد، علاقمندان آنرا ژیمناستیک مدرن نام گذاری کردند. اما با پی گیری تاریخ نسبتا مبهم آن، میتوان قدمت این ورزش را تا قرن گذشته دنبال کرد
در سالهای 1800، ژیمناستیک ریتمیک به شکل
ژیمناستیک گروهی وجود داشته است و میتوان در آن نشانه هایی از طراحی رقص ابتدایی
را پیدا کرد. پیشرفت این ورزش تا سالهای 1930 که در اولین دوره مسابقات ورزش تجربی
در اروپای شرقی معرفی شد، بسیار کند بود. زمانی که FIG
به این ورزش علاقمند شد، مدتها بود که حرکات پیچیده زمینی ژیمناستیک ریتمیک، توجه
و علاقه تعداد زیادی از ژیمناستهای زن را جلب کرده بود.
در سال 1962 این ورزش توسط کمیته جهانی المپیک به عنوان یک رشته رسمی پذیرفته شد و
یک سال بعد، مسئولان ورزش بوداپست یک برنامه سابقه جهانی برای این رشته برگزار
کردند و در سال 1964 این مسابقات، بعنوان اولین دوره مسابقات جهانی قهرمانی
ژیمناستیک ریتمیک، نام گذاری شد. لودمیلا ساوینکووا (Ludmila Savinkova)
از شوروی اولین قهرمان جهان در این رشته است. این مسابقات در سری اول تنها شامل 28
شرکت کننده از ده کشور اروپایی بود. این ارقام به سرعت افزایش پیدا کرد و این رشته
در تمام جهان علاقمندان فراوانی پیدا کرد.
اولین حضور ورزشکاران ژیمناستیک ریتمیک در مسابقات المپیک در سال 1984 بود و به سرعت توجه عموم را به خود جلب نمود و تماشاگران و دست اندرکاران به سرعت به امکانات آن پی بردند. این رشته که با کمک وسایل خاص انجام میشد یک رشته ورزشی مختص بانوان بود. دختران جوان و زنان در هر سنی میتوانستند به این ورزش بپردازند و آنرا به صورت تفریحی یا حرفه ای دنبال کنند. ژیمناستها همراه با موسیقی برنامه خود را در زمینی به وسعت 13 متر مربع اجرامیکنندوازوسایلی چون طناب،
حلقه،توپ وروبان استفاده میکنند.
در مسابقات انفرادی، شرکت کنندگان با 4 یا 5 وسیله چند برنامه اجرا میکنند و در مسابقات تیمی، تیمهای 5 نفره یک بار با میل club برنامه اجرا میکنند و یک بار به این صورت که دو نفر از آنها به حلقه و سه نفر به روبان مجهز هستند. در برنامه های گروهی، کار بر اساس قابلیتهای ورزشکاران در انجام حرکات هماهنگ و هم گام و توانایی آنها در به کار بردن ابزارها ارزش گذاری میشود. هرقدر بده بستان بین ورزشکاران بیشتر باشد، تماشاگران بیشتر محو زیبایی، هیجان و مهارت گروه میشوند.
یکی از محسنات این رشته ورزشی به دست آوردن تواناییهای اولیه در شناخت ریتم و اجرای حرکات موزون مانند: انعطاف پذیری، حفظ تعادل، قدرت بدنی، چالاکی و هماهنگی بین حرکات دست و چشم است که میتواند در ورزشهای دیگر نیز بسیار کارآمد باشد. با تعلیم صحیح، قابلیتهای کودکانی که در کلاسهای معتبر ژیمناستیک ریتمیک شرکت میکنند بسیار افزایش میابد
ژیمناستیک ریتمیک (۲)
در مطلب قبل ژیمناستیک ریتمیک بطور خلاصه با این ورزش مفرح و زیبا آشنا شدیم در این قسمت توجه شما را به ادامه این مطلب که راجع به ویژگیهای این ورزش و انواع وسایل انجام آن است جلب می کنیم.
هماهنگی : با آموختن مهارتهای اولیه ژیمناستیک ریتمیک، کودک به حس دقیقتری از تعادل، خودآگاهی و هماهنگی حرکات دست مییابد.
اعتماد به نفس : ژیمناستیک ریتمیک بر پایه آموزش تدریجی حرکات از ساده به پیچیده قرار دارد. هنگامی که کودک می آموزد حرکات پیچیده را انجام دهد، این پیشرفت به او اعتماد به نفسی میدهد که در تمام رفتارهای او موثر خواهد بود.
انضباط : کودک در حین آموزش یاد میگیرد که اگر کاری را با قانون و آداب خاصی انجام دهد، موفق خواهد شد و رسیدن به این برنامه به انضباط نیاز دارد. مفرح بودن این ورزش، خود بهترین مشوق برای ادامه دادن منظم آن خواهد بود.
خلاقیت : ژیمناستیک
به کودکان امکان میدهد تا به روشهای خاص خودشان ابراز وجود کنند. قسمت مهمی از
ژیمناستیک به کشف حرکات وفرمهای تازه اختصاص دارد. کودکان مدام به فکر تجربه حرکات
جدید و رسیدن به شیوه های ابداعی برای انجام آنها هستند.
ابزارها در ژیمناستیک ریتمیک : رنگ ابزارهای ژیمناستیک ریتمیک مناسب با رنگ
لباس ورزشکاران انتخاب میشود و از سال 1997 استفاده از رنگهای طلایی و نقره ای هم
آزاد اعلام شده ست.
طناب : طناب از جنس کنف یا مواد مصنوعی ساخته شده است و اندازه آن متناسب با قد ورزشکار انتخاب میشود و دو سر آن گره زده شده است. فرمها و فیگورهای تکنیکی که با طناب اجرا میشود با یک یا دو دست اجرا میشود و طناب میتواند به حالتهای کشیده یا آزاد قرار بگیرد. طناب غالبا به شکل یک موجود مار مانند حمله کننده به نظر میرسد و به دور ژیمناست میپبچد. اما نرمی و انعطاف بدن ورزشکار با ظرافت از چنبره آن خارج میشود.
حلقه : حلقه از چوب یا پلاستیک ساخته میشود و محکم و غیر قابل انعطاف است. قطر داخلی آن بین 80 تا 90 سانتیمتر و وزنش حداقل 300 گرم است. مقطع حلقه میتواند به اشکال مختلف باشد، از جمله دایره، مربع، لوزی و... حلقه، معرف یک فضا است و این فضا باید تا حد امکان توسط ژیمناست، که در درون آن حرکت میکند، به کار گرفته شود. به کار بردن حلقه باید همراه با تغییر مکان مداوم جای دست بر روی آن باشد و شکل حلقه اجرای حرکاتی چون غلطیدن، معلق و وارو زدن و حرکاتی چون طناب زدن را میطلبد. اصل مهم دراین حرکات، هماهنگی صحیح و دقیق حرکات است.
توپ : توپ از جنس پلاستیک ساخته میشود، قطر آن بین 18 تا 20 سانتیمتر بوده و حداقل 400 گرم وزن دارد. توپ تنها ابزاری است که نباید محکم گرفته شود. به این معنا که رابطه بین ابزار و بدن ورزشکار باید بسیار وابسته حس لامسه و حرکات نرم ومماس بدن باشد.توپ با هماهنگی کامل با بدن حرکت میکند. پرتابهای ناگهانی با کنترل زمان و گرفتن به وقع توپ، از عوامل ایجاد کننده هیجان برنامه هستند.
میل : میل ها
از چوب یا پلاستیک ساخته میشوند و طول آنها بین 40 تا 50 سانتیمتر و وزن هرکدام
حداقل 150 گرم است. میل از سه قسمت تشکیل شده است : بدنه(قسمت پیازی شکل)، گردن(
قسمت باریک) و سر( قسمت کروی کوچک). قطر قسمت سر نباید از 3 سانتمتر بیشتر باشد.
ژیمناست از میل ها برای انجام حرکات نامتقارن چون چرخاندن، پرتاب کردن و گرفتن و
تمام حرکات تردستانه ممکن استفاده و آنها را با فیگورهای ژیمناستیک ترکیب میکند.
تمرین و اجرای برنامه با میل احتیاج به حس بسیار تقویت شده ریتم، زمان بندی،
هماهنگی حواس و دقت فراوان دارد. کار با میل بیشتر برای ورزشکارانی که دست چپ و
راستشان از قدرت یکسان برخوردار است (ذوالیمینین هستند) توصیه میشود.
دسته : دسته از چوب، پلاستیک یا فایبرگلس ساخته میشود. قطر آن حداکثر 1
سانتیمتر و طول آن همراه با حلقه بین 50 تا 60 سانتیمتر است.
روبان : روبان از پارچه ساتن یا هرنوع پارچه آهار نخورده و لغزان ساخته میشود. عرض آن بین 4 تا 6 سانتیمتر و طول آن حداقل 6 متر است. این بخش باید یکسره باشد و قسمت انتهایی آن برای اتصال به حلقه دسته میتواند تا بخورد.یک لبه محکم کننده حداکثر 5 سانتیمتری، میتواند داخل دو لایه سر آزاد روبان قرار بگیرد تا انجام حرکات را ساده تر کند. وزن آن حداقل 35 گرم است. روبان ابزاری بلند و سبک است و میتوان آنرا به هرسو پرتاب نمود. حرکات زیبای آن با ساختن فرمها و اشکال در فضا به وجود می آید. پرواز آن در هوا اشکال و تصاویری از هر نوع ممکن و هر اندازه ای به وجود میآورد و میتواند تداعی کننده ریتم های مختلف موسیقی و حرکت ورزشکار باشد. حرکات حلزونی، ماری و پرتابها از جمله حرکات اصلی این بخش هستند .